منوی اصلی


نویسندگان


لینک دوستان

ردیاب ارزان ماشین

جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان همکلاسی و آدرس hamkelasi8992.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 18
بازدید کل : 1480
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

همکلاسی


لوگوی دوستان


بر چسب ها




جزوه تکمیلی اصول وفنون مذاکره

یک شنبه 10 خرداد 1394

اصول و فنون مذاکره                                            استاد مظفر آبادی

درتجارتنیزهمانندزندگی،آنچهراسزاوارشهستید،بهدستنمیآورید،بلکهآنچهرابرسرآنمذاکرهکردهاید،بهدستمیآورید.

سر فصل مطالب

. مذاکرهچیست؟

. آمادگیهايقبلازمذاکره

. مهارتها،ویژگیشخصیتیورفتاريمذاکرهکننده

. روشهايمذاکره

. اصولمذاکرهعلمی

مذاکره چیست؟

. بهفرایندتشخیصخواستهها،اولویتبنديآنها،بحثبررويآنهاوتوافقبرروي

آنهامیباشد . مذاکرههموارهباتبادلامتیازاتهمراهمیباشد . امتیازاتیکهممکن

استبزرگیاکوچکماديیامعنويمشهودیانامشهودباشد .

. مذاکرهتبادلارتباطبرايرسیدنبهتوافقیاستوقتیکهشماوطرفمقابلشما

دارايمنافعیهستیدکهبینشمامشتركاستودرهمانحالمنافعیداریدکهبا

یکدیگردرتضاداست.

Negotiation is a conflict of interests

 

آمادگی هاي قبل از مذاکره

مهارتها،ویژگی هاي شخصیتی و رفتاري مذاکره کننده

هرمذاکرهکنندهايبایستیحداقل20ویژگیرادرخودداشتهباشدویاسعیدر

پرورشداشتهباشدکهدرادامهدرموردآنتوضیحمیدهیم

1- صداقت و راستگویی

منظورازصداقتدرمذاکره،بهمعنیگفتنهمهچیزنیست.مثلادرمذاکرهبرايخرید

نامرقبايطرفمقابلوقیمتپیشنهاديرقبا

لازمنیستبههرسوالیکهطرفمقابلمیپرسدپاسخداد.

2- ادب،متانت و حفظ حرمت طرف مقابل

اینخودماهستیمکهرفتارطرفمقابلرانسبتبهخودشکلمیدهیم.

آنچهرادررعایتادبمیتوانبهدستآورددربیادبینمیتوانبهدستآورد.

مذاکرهکنندهشوخینمیکندواجازهنمیدهدبااوشوخیکنند.

شوخیحرمتراازبینمیبرد،اماخوشروییلازماست.

مرزبینرفیقبودنودوستبودنرادرنظرداشتهباشیم.

3-روشن،صریح،قابل فهم مستمر و آرام مذاکره کنیم

جملاتنارساوناتمامدرمذاکرهبهکارنبریم.

زمانیکهصحبتهايطرفمقابلرانفهیمدیمباحدسوگمانسعیدردركطرفمقابل

نداشتهباشیم.

4- اعتماد به نفس

داشتنتجربهمیتوانداعتمادبهنفسرابالاببرد.

اشرافکاملبهموضوعمذاکرهاعتمادبهنفسرابالامیبرد.

درمقابلطرفمقابلاحساسضعفنکنید.

5- احساس وظیفه،حفظ امانت و داشتن وجدان کاري

مذاکرهکارطاقتفرساییستوانرژيبسیاريلازمدارد.

فوقالعادهوجدانکاريلازماست.

بهعنوانیکامینوامانتدارمذاکرهکنید.

6-رازداري

هرگونهاطلاعاتفوقالعادهسرياست.

گاهیافشايبرخیاطلاعاتبهنظرسادهروندمذاکراتراتغییرمیدهد.

هرنوعاطلاعاتورقموعددرازحسابمیشود.

7- بردباري،خویشتن داري

نقطهشروعهرمذاکرهاياختلافنظراستودیدگاههايمخالف

مذاکرهکنندهباصبوريپذیراينظراتطرفمقابلباشد.

گاهیطرفمقابلموضوعاتسادهومنطقیراقبولنمیکند.

صبوريدربرابررفتاربیادبانهطرفمقابل

ازعکسالعملهاياحساسیاجتنابکنید

8- هوشیاري کامل،سرعت انتقال تفکر و اندیشه

درمذاکرهحضورجسمیوذهنیفعالداشتهباشید.

اگرهمکارشمادرحالصحبتاستصحبتهاياوراپیگیريکنید.

یادداشتکردنماازپیگیريمطالباصلیبازندارد.

درذهنخودمطالبرابهصورتسلسلهمراتبیدرذهنداشتهباشیم.

سریعاازصحبتهايطرفمقابلمقصوداصلیاوراکشفکنید.

گاهیطرفمقابلبازدنحرفهاییتوافقاتقبلیرابرهممیزند.

9- برخورداري از منطق

منطققانونیجهانشمولاست.

حرفغیرمنطقیطرفمقابلنبایدشماراازمسیرمنطقیمنحرفکند.

10-رعایت انصاف و منافع مشروع طرف مقابل

منافعبرحقطرفمقابلرالحاظکنیم.

توافقیکهمنافعطرفینرادربرنداشتهباشدآسیبپذیراست.

اگرمابهجايطرفمقابلنشستهبودیمچگونهفکرمیکردیم.

11- آگاهی کامل به موضوع و اشراف به جوانب آن(نگرش سیستمی                   ورودی       فرآیند       خروجی

بدونمطالعهموضوعاتمهممذاکرهنمیتوانسرمیزمذاکرهنمیتوانحاضرشد.

عدمآگاهینسبتبهموضوعمذاکرهکنندهرادچارضعفمیکند.

 

For

Cfrحمل دریایی

Cuf حمل هوائی

cif

exwork

اگرگروهبزرگاستبایستیمدیربهتمامجوانبموضوعاشرافداشتهباشد.

12- آگاهی از استانداردهاي بین المللی موضوع مذاکره

آگاهیازاستانداردهايوقوانینفاینانسبینالمللی

آگاهیازقوانیناینکوترمز(قوانین بین المللی بازرگانی incoterms)

13- تسلط به زبان خارجی

بهخوبیحرفبزند.

روشنوشفافحرفبزند.

14- احترام به تخصص و شخصیت تیم خودي

مسئولتیممذاکرهکنندهباهمهتوانمنديها،نمیتوانددرهمهزمینههامتخصصباشد.

مسئولهیاتنمیتوانددرمسائلجزییورودکند.

ازتحکمبهافرادتیمخوديپرهیزکندحتیاگرازآنهاناراحتاستحقانتقادندارد.

درجلسهبهصورترئیسومرئوسبرخوردنکندچراکهطرفمقابلتصورکندبایکتیم

حرفهايروبروست.

15-حفظ مشارکت و مدیریت فعال براي نتیجه بخشی

بهصورتعلمیوزیرکانهمدیریتجلسهرادراختیاربگیرد.

افرادوطرفمقابلراواداربهفعالیتومشارکتکند.

ازطریقپرسشوپاسخطرفمنفعلرامشارکتدهد.

بهخاطرقدرتبیشترطرفمقابلمدیریتجلسهرابهطرفمقابلندهیم.

16-مدیریت زمان

درزمانکوتاهیمذاکرهرابهنتیجهبرسانیم.

درگیرتاکتیکوقتتلفکردنوکشاندنبهلحظاتآخرنشویم.

درصورتنداشتنزمانکافیتوافقنکنیم.

17- جلب مشارکت اعضاي تیم خودي مذاکره

مذاکرهنمایشیکنفرهنیست.

ازکمکفکريوانرژيافرادتیمخودياستفادهکنیم.

اگرافرادخوديرادرگیرنکنیمممکناستبهمنتقدنتایجمذاکرهتبدیلبشوند.

بارمسئولیتراتقسیمکنیم.

18- احترام به فرهنگ و مذهب طرف مقابل

واردموضوعاتمربوطبهاعتقاداتفرهنگیومذهبیطرفمقابلنشوید.

19-آراستگی ظاهري و اهمیت دادن به آداب معاشرت

20- گوش کردن فعال به سخنان طرف مذاکره

انواع مذاکره:1-ملایم:توافق روی هر موضوع که مطرح می شود قبول می کند.2-سخت: توافق روی هر موضوع که مطرح می شود قبول نمی کند.3-علمی و اصولی سخت

موضوع خواسته  منفعت دلیل خواسته ها

انواع مذاکره : 1-برنده بازنده 2-برنده برنده (دوسر سود)

فرایند مذاکره

چهار نکته اساسی در مذاکره اصولی (علمی)الف اشخاص را از مسأله جدا کنیدب-روی منافع تمرکز کنید نه روی مواضع ج-برای تأمین منافع متفابل حق انتخاب های متنوع رابی اندیشید-د- به استفاده از معیارهای عینی اصرار کنید نه ذهنی

الف- اشخاص را از مسأله جداکنید: فرد مذاکره کننده دارای شخصیت است و دارای احساس –ادراک و ارتباط است و شخص مذاکره کننده دارای منافعی است که ماهوی (ماهیتی مرتبط با مسأله است)و منافع شخصی ارتباط بلند مدت کاری است شخص مذاکره کننده باید احساسات خود نسبت به طرف مقابل مذاکره را از موضوع مذاکره جدا کنند و احساسات داخل موضوع نشود و احساسی عمل نکنیم توهین به شخصیت طرف مقابل توهین نشود و طرف مذاکره را باید درک کرد و حداکثر خود را جای طرف مقابل بگذارد

مقاصد آنها را از نگرانی های خودتان استنباط نکنید

طرف مقابل را بخاطر مسائل خود ملامت نکنید

-دیدگاه های یکدیگر را مرود بحث قرار دهید

احساسات-ابتدا احساسات طرف مقابل خود را بشناسید و درک کنید–به طرف مقابل اجازه دهید ناراحتی ها،هیجانات و خشم خود رابیرون بریزد–نسبت به برافروختگی احساسی واکنش نشان ندهید-از حراکات سمبلیک استفاده کنیم.

به طرف مقابل خوب گوش دهیم در هنگام صحبت طرف باید به بین دو چشم نگاه کنید و وقتی در حال حرف زدن هستید به دهان طرف نگاه کنید

در هنگام صحبت کردن درباره خودتان صحبت کنید در منافع انسانها نماینده انتزاعی سازمان نیستند 2-روی منافع تمرکز کنیم نه روی مواضع منافع :دلیل خواستن خواسته ها

مواضع خواسته ها طرف مقابل نکات : چگونه منافع را مشخص کنیم 1-شفاف کردن صورت مسئله 2-سوأل پرسیدن (چرا-چرا نه)منافع را باید به طرف مقابل شفاف گفت تهیه فهرست که منافع طرف مقابل و شما چیست و منافع و خواسته های خود را صریح و روشن بیان کنید منافع و خواسته های طرف مقابل را بعنوان بخشی از مسئله بپذیرید.

به آینده نگاه کنیم نه به گذشته قاطع ولی انعطاف پذیر باشید باید روی تأمین منافع ما باید قاطع باشیم و روی مواضع و روش رسیدن به خواسته هایم ومنافع مان انعطاف نشان دهیم.

2-برای رسیدن به منافع به حق انتخاب های متنوع بیاندیشید

3-برای رسیدن به منافع طرفین راه حل های مختلف بیاندیشید (طوفان مغزی تکنیک

طوفان مغزی در مورد خرید منزل  : مرحله اول طرح مسئله خرید منزل اما مقداری پول کم داریم بطور شفاف مشخص می کنیم

مرحله دوم جمع آوری ایده ها و نظرات و ایده ها در خصوص مسئله مطرح شده و کسی هم در باره ایده های مطرح شده نظری ندهد مرحله سوم تجزیه و تحلیل هر یک از ایده ها و امکان سنجی ایده ها از لحاظ قابل اجرا بودن مرحله چهارم اقدام به عملیاتی کردن ایده های مطرح شده مناسب

استفاده از معیارهای عینی اصرار ورزیدن نه ذهنی : باید برای اینکه به طرف مقابل نشان دهید که کاری که میخواهد و در نظر دارد امکان پذیر نیست با یک سری مستندات که قابل لمس ،رویت و باورکه دارای یکسری استاندارد باشد این امر را برای او امکان پذیر کنیم

بطور مثال اگر طرف مقابل اصرار دارد برای ساخت یک مجتمع آپارتمانی به مدت شش ماه باید با آوردن یک سری دیتیل جهت شروع ساخت یک پروژه ساختمانی و قید زمان هر مرحله از کار و نشان دادن زمان نهایی به او بقبولانیم که در ظرف مدت خواسته شده امکان وجود ندارد.

تهیه چک لیست نتیجه توافقات :نکات مهم1-آیا هدف کلی مذاکره و توافق در قرارداد نهایی به صورت شفاف و روشن ذکر شده است 2- آیا کلیه منافع مورد توجه طرفین در قرار دادگنجانده شده است 3-آیا نظرکلیه افرادی که حاصل توافق به نوعی آنها را نیز در گیر خواهد کرد پرسیده شده است 4-در مورد هر بند از توافق دقیقاً چه چیزی مورد توافق قرارگرفته . آیا بندها از شفافیت کامل برخوردار هستند 5-آیا در مورد اینکه هر وظیفه ای توسط چه کسی در چه زمانی و با چه شراطی انجام شود تصمیم گیری شده است 6-آیا در مجموع توافق حاصل شده یک توافق منطقی است 7-آیا روشی برای حل تعارضات و اجتناب از سوءبرداشتهای احتمالی در نظر گرفته شده است

قوانین امتیاز دهی در توافقات1-همیشه در پیشنهادات خود جای کافی برای امتیاز دادن به طرف مقابل باقی گذارید2-تا حد امکان تا طرف مقابل خواسته و اهداف خود را آشکار کند ممکن است او در پی امتیاز کمتری باشد و شما ندانسته امتیاز بزرگی به او دهید3-اولین کسی باشید که یک امتیاز کوچک می دهد و هیچ وقت اولین کسی نباشید که یک امتیاز بزرگ می دهد4-امتیازی را اعطاء کنید که براتیان کم اهمیت باشد ولی به گونه ای وانمود کنید که گویا امتیاز مهمی داده اید5-اجازه دهید طرف مقابل برای کسب امتیاز کوشش کند این کار طعم امتیاز را شیرین تر می کند 6-برای هر امتیاز که می دهید چیزی از طرف مقابل بخواهید 7-آرام امتیاز دهید با هر امتیاز یک گام به جلو بردارید8-محدودیت های امتیاز دهی خود را برای طرف مقابل آشکار نکنید 9-گاهی به درخواستهای طرف مقابل نه بگوئید 10-فهرست امتیازاتی که در مذاکره به شما اعطاءشده است و یا اعطاکرده اید را یاداشت کنید سعی کنید روند را تشخیص دهید 11-زود و زیاد امتیاز ندهید

چالشهای متداول در مذاکره: 1-پیشنهاد های دارای مهلت محدود (انفجاری)سعی کنید اگر طرف مقابل برای امضاءتوافقنامه زمان تعیین کرده با مطالعه کامل و بررسی جوانب کار تن به امضاءقرارداد دهید و یا شرط تعین کنید برای قرارداد2-عدم وفا داری به تعهدات 3-مواجهه با پیش شرط که دو صورت است موضوعی اول مذاکره سر موضوع مذاکره پیش شرطی قرار می دهد که کل مذاکره را از بین می برد مثال اگر برای خرید اقساطی ماشین می خواهیم مذاکره کنیم و طرف ما می گوید بشرط پول نقد مذاکره می کند یعنی دیگر مذاکره معنی نمی دهد دوم رویه ای یعنی در روند مذاکره پیش شر ط تعیین می کند 4-نه حرف من نه حرف شما 5-استراتژی کالباسی یعنی امتیاز دهی مرحله به مرحله مثل برش های نازک کالباس برا مقابله نیز باید از طرف مقابل بخواهیم که همان اول تمام خواسته هایش را بگوید مثل برای خرید خوردرو مشتری می گوید ریگ هم باشد بعد دوباره می گوید سیستم صوتی هم باید بدهید بعد دوباره بگوید لوازم اضافی ماشین هم باید بدهید برای مقابله باید همان اول بگوییم خواسته هایت چیست که تصمیم بگیرم.6-مقابله بادروغ اگر متوجه شدیم که طرف مقابل دارد به ما دروغ می گوید نباید مستقیم به ایشان بگوییم دروغ می گویی باید سعی کنیم که از دروغی که گفته به نفع خود استفاده کنیم



:: برچسب‌ها: جزوه تکمیلی اصول وفنون مذاکره,

نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 11:36



اوقات فراغت سرکار خانم قربانی

چهار شنبه 6 خرداد 1394

اوقات فراغت

1 به چه دلیل اوقات فراغت درعصرحاضراهمیت بیشتری نسبت به گذشته دارد

باتوجه به صنعتی شدن ساعت کار بصورت چشمگیری کاهش پیداکرده وبه دنبال ان وقت ازاد مردم افزایش یافته وباتوجه به اینکه ازنظر کمی اوقات فراغت ازکارپیشی گرفته  و انسانهادر زندگی کاری خود به رشد وتکامل شخصیتی دست پیدا نمی کنند درزمان اوقات فراغت سعی می کنند به این هدف برسند.که ارمحاسن اوقات فراغت می توان به زندگی سالمتر-اجتماعی تر-فعال تر وباهدفتر اشاره کرد

2 درتعریف های منفی ازاوقات فراغت چه چیزی بعنوان اصل دیده شده وجنبه های مثبت چیست

درتعریف منفی -اوقات فراغت باقی مانده زمان کاراست وکاربعنوان اصل دیده شده وجنبه های مثبت ان عبارتند از اوقات فراغت بعنوان یک اصل مستقل ازکاردیده شود-برکمیت اوقات فراغت تاکید نمی شود بلکه بیشتر درک شخصی انسان مورد نظراست-اوقات فراغت فقط دررابطه باکار دیده نمی شود.

3 ایا نظراسلام درباره اوقات فراغت وتفریحات سالم بادیدگاه اندیشمندان غربی یکسان است

خیر-اندیشمندان غربی معتقدندافراددرزمان فراغت بایدازهرنوع قید وبنداجتماعی دنیوی و غیره به دورباشدولی اسلام این بینش راسخنی عبث می داند وتاکیددارد انسان حتی دراوقات فراغت نیز نباید جهت گیری الهی خودراکناربگذارد

4 نحوه گذران اوقات فراغت مردم درطول تاریخ چگونه دچارتغییروتحول شده

دردوران باستان اوقات فراغت ویزه طبقه مرفه بودوبه مرور رونق پیداکردبطوریکه یونانیان بر این باوربودن که اوقات فراغت وتفریح شرط اولیه زندگی سعادتمنداست وجامعه روم بنیان پارکهای بزرگ وورزشگاهای بزرگ را گذاشت . درقرون وسطی نیز همانند دوران باستان اوقات فراغت مختص اقشارمرفه بود هرچند عقاید تحت تاثیرفرهنگ مسیحیت قرار داشت ولی باشروع عصر جدید وبااغاز صنعتی شدن رابطه بین کار واوقات فراغت دچارتحول اساسی شدهرچند درابتدا به بعنوان زمان تلف شده به حساب می امد وکار یک ارزش بودولی بعدها اوقات فراغت جایگاه خودرا پیدا کرد وحتی باعث تغییرات اقتصادی فنی وفرهنگی شد.

5 نحوه گذران اوقات فراغت ایرانیان پیش ازاسلام وبعد چگونه بود

درایران باستان همانند دیگرتمدنها اوقات فراغت مختص طبقه اشراف بودومردم عادی بیشتر مشغول کاربودن وتنها در وقت بیکاری به مواردی همچون کشتی بومی-چوگان یاشکارحیوانات می پرداختند باتوسعه شهرنشینی دردوران اشکانیان وساسانیان گونه های دیگر اوقات فراغت مثل موسیقی دربین اشراف رایج شد وبازی شطرنج دربین افراد خاصی رواج پیداکرد وباظهور اسلام بیشتر فعالیتها همانند سابق بود ومواردی مثل اسب دوانی وتیراندازی بین بزرگان رواج پیداکرد ودرکل طبقات فرادست به شراب خواری اسب سواری قماربازی و.... می پرداختند ومردم اوقات فراغت خودرادر باغ وبستان-تجمع درمعابرومساجد-تماشای معرکه و... می گذراندن ودر زمان صفویه شرکت دراعیاد وجشن ها- عروسی ویاکودکی بدنیا می امد یا تیراندازی- سیروسفر شمشیربازی و.... می گذراندن.

 6 سه موردازگونه های مختلف گذران اوقات فراغت رانام ببرید

گروه نخبگان= افرایکه ترجیح میدهند اوقات فراغت خودرا به فعالیتهایی بپردازند که نتیجه ان رفع مشکلات ازطریق تفکریاپزوهش امکان پذیر می باشد

گروه هنردوستان= افرادیکه ترجیح میدهند اوقات فراغت خودرا به فعالیتهایی بپردازندکه نتیجه ان خلق اثارهنری یاتولیدمحصولاتی که نیازبه خلاقیت ونواوری دارد

گروه حسابگران= افرادیکه ترجیح میدهند اوقات فراغت خودرا به فعالیتهایی بپردازندکه درانها چارچوب منظم اعدادوارقام وجوددارد

7 چگونه می توان اوقات فراغت دردرون شهرسپری کرد

درون شهربه دوبخش فضای بسته وباز تقسیم میشود که درفضای بسته می توان به مواردی همچون رفتن به سینما-نمایشگاه-سالن ورزشی- موزه کتابخانه ویاکلاسهای اموزشی اشاره کرد ودرخصوص فضای باز مواردی مثل گردش درپارک-رفتن به میدان ورزشی-گردش درشهریا خیابان اشاره کرد

8 جنسیت ووضعیت اقتصادی درنحوه گذران اوقات فراغت چه تاثیری دارد

اولویتهای فراغتی درمردان وزنان متفاوت است بطوریکه زنان اوقات شان بیشتر معطوف به خانواده است وبیشتر درخانه هستند وچنانچه زمانی بدست بیاورند به تماشای تلویزیون-انجام کارهای دستی- هم صحبتی و... می پردازن اما مردها میزان اوقات فراغتشان بیش اززنان است   

ازانجاییکه وضعیت اقتصادی عوامل دیگر مانندامکانات راتحت تاثیر قرارمیدهد ازمهمترین عوامل اوقات فراغت میباشد مثلا انجام مواردی همچون گردشگری-سفربه شهرها ویاکشورهای دیگریا فعالیتهای هنری وورزشی مستلزم هرینه های زیادی میباشد

9 به چه دلیل کودکان ونوجوانان ایرانی نمی توانند فعالیتهای موردعلاقه شان رادراوقات فراغت انجام دهند

باتوجه به اینکه مفهوم اوقات فراغت برای بسیاری ازوالدین روشن نیست اغلب والدین بجای در نظرگرفتن علایق فرزندان خود خواسته های خودرادرنظرمی گیرند وگاها تحمیل هم می کنندو عده ایی اوقات فراغت را وقت گذرانی میدانندوعده ایی باتوجه به مشکلات مالی شرایط مناسبی نمی توانند برای فرزندان خود مهیا کنند وهمچنین متنوع نبودن فعالیتهای اوقات فراغت چه درخانواده چه درمراکزاموزشی وشهری شرایط نامناسبی را برای کودکان ونوجوانان ایجاد نموده

10 سودمندیهای تفریحات سالم درورزشهای تفریحی چیست

منافع شخصی =رهایی ازفشاروتنش-سلامت جسمی-بهداشتی وروانی-رشدمهارت و...

منافع اجتماعی= تقویت خانواده-توسعه روابط دوستانه-افزایش بهروری و...

منافع اقتصادی= افزایش کارواشتغال-توسعه نواحی روستایی-گسترش رفاه عمومی

منافع محیطی= جلوگیری ازاشغال اراضی-گسترش اموزش محیطی-

11 تفاوتهای ورزشهای تفریحی باورزشهای رقابتی درچیست(4مورد)

ازلحاظ هدف درتفریحی لذت وتفریح وشادی وجود دارد اما دررقابتی بدست اوردن رکورد شهرت گرفتن مدال وجود دارد

ازلحاظ ابزاروفرم درتفریحی گروه بندی متنوع می باشد بدون توجه به سن ومقررات خاصی ندارد ولی دررقابتی باتوجه به سن جنسیت وسطح توانایی ودارای مقررات خاص میباشد

ازلحاظ هزینه درتفریحی هزینه کم است دررقابتی زیاده

ازلحاظ نتایج درتفریحی کمک به اجتماعی شدن دررقابتی کمک به افزایش روحیه رقابت پذیری

12 ویزگیهای بازی

غیر جدی بودن- انجام ازادانه- نظم-محدودیت زمانی ومکانی-عدم قطعیت وغیرقابل پیش بینی بودن

13 نتایج وهدفهای بازی چیست

هدف فیزیولوزیکی= اثرهای مثبت وزیادی روی همه دستگاه ها واندام دارد

هدف های ذهنی روانی=باعث پرورش وتکامل ذهن انسان به ویزه کودکان ونوجوانان می شود

هدفهای اجتماعی=درحین بازی بسیاری ازرفتارهای اجتماعی اموخته می شود

14 تفریحات سالم وورزشهای تفریحی چگونه موجب کاهش هزینه وافزایش بهره وری می شود

ورزش وتفریحات سالم باعث سلامت جسمی وروانی شخص می شودواین سلامتی باعث جلوگیری ازبسیاری بیماریها وبدنبال ان صرفه جویی درهزینه های درمانی میشودوبدنبال ان کاهش دفعات بیماری موجب عدم غیبت درمحل کار- افزایش تحمل فشارکاری- افزایش کارایی کارکنان می شودکه حاصل این فرایند بهبود تراز هزینه ها وافزایش بهره وری می شود

15 تفریحات سالم وورزشهای تفریحی چگونه با اسیب های اجتماعی مقابله می کند

تفریحات سالم وورزشهای تفریحی نقش بسازیی درجسم وروح افراد دارد خصوصا درنوجوانان و جوانان وباعث پیشگیری ازاسیب هایی همچون بزهکاری ومفاسد اجتماعی می شود ورزش علاوه بر سلامتی جسم وروح سرگرمی مناسبی برای اوقات فراغت میباشد ونیازهایی همچون تخلیه هیجان-تحرک ونشاط-درک ارزش خودی حل مشکلات شخصی وخانوادگی و.. رابراورده می کند ودرمجموع باعث می شود به وسایل انحرافی متوسل نشوند

16 منظورازهمبستگی ملی ازطریق ورزش چیست

کشورها با مشکلات اجتماعی زیادی بواسطه جهانی شدن روبرو هستند وتمایل دارند که نسبت به حفظ منافع ملی قومی ومحلی خودنیزگام بردارندلذا به شرایطی نیاز دارن که به انها احساس تعلق به جامعه رابدهد که دراینجا فعالیتهای ورزشی این امکان را فراهم می اوردکه بین افراد مختلف ارتباط برقرار شودوخلاقیت انها اشکارترشود

1 به چه دلیل اوقات فراغت درعصرحاضراهمیت بیشتری نسبت به گذشته دارد

باتوجه به صنعتی شدن ساعت کار بصورت چشمگیری کاهش پیداکرده وبه دنبال ان وقت ازاد مردم افزایش یافته وباتوجه به اینکه ازنظر کمی اوقات فراغت ازکارپیشی گرفته  و انسانهادر زندگی کاری خود به رشد وتکامل شخصیتی دست پیدا نمی کنند درزمان اوقات فراغت سعی می کنند به این هدف برسند.که ارمحاسن اوقات فراغت می توان به زندگی سالمتر-اجتماعی تر-فعال تر وباهدفتر اشاره کرد

2 درتعریف های منفی ازاوقات فراغت چه چیزی بعنوان اصل دیده شده وجنبه های مثبت چیست

درتعریف منفی -اوقات فراغت باقی مانده زمان کاراست وکاربعنوان اصل دیده شده وجنبه های مثبت ان عبارتند از اوقات فراغت بعنوان یک اصل مستقل ازکاردیده شود-برکمیت اوقات فراغت تاکید نمی شود بلکه بیشتر درک شخصی انسان مورد نظراست-اوقات فراغت فقط دررابطه باکار دیده نمی شود.

3 ایا نظراسلام درباره اوقات فراغت وتفریحات سالم بادیدگاه اندیشمندان غربی یکسان است

خیر-اندیشمندان غربی معتقدندافراددرزمان فراغت بایدازهرنوع قید وبنداجتماعی دنیوی و غیره به دورباشدولی اسلام این بینش راسخنی عبث می داند وتاکیددارد انسان حتی دراوقات فراغت نیز نباید جهت گیری الهی خودراکناربگذارد

4 نحوه گذران اوقات فراغت مردم درطول تاریخ چگونه دچارتغییروتحول شده

دردوران باستان اوقات فراغت ویزه طبقه مرفه بودوبه مرور رونق پیداکردبطوریکه یونانیان بر این باوربودن که اوقات فراغت وتفریح شرط اولیه زندگی سعادتمنداست وجامعه روم بنیان پارکهای بزرگ وورزشگاهای بزرگ را گذاشت . درقرون وسطی نیز همانند دوران باستان اوقات فراغت مختص اقشارمرفه بود هرچند عقاید تحت تاثیرفرهنگ مسیحیت قرار داشت ولی باشروع عصر جدید وبااغاز صنعتی شدن رابطه بین کار واوقات فراغت دچارتحول اساسی شدهرچند درابتدا به بعنوان زمان تلف شده به حساب می امد وکار یک ارزش بودولی بعدها اوقات فراغت جایگاه خودرا پیدا کرد وحتی باعث تغییرات اقتصادی فنی وفرهنگی شد.

5 نحوه گذران اوقات فراغت ایرانیان پیش ازاسلام وبعد چگونه بود

درایران باستان همانند دیگرتمدنها اوقات فراغت مختص طبقه اشراف بودومردم عادی بیشتر مشغول کاربودن وتنها در وقت بیکاری به مواردی همچون کشتی بومی-چوگان یاشکارحیوانات می پرداختند باتوسعه شهرنشینی دردوران اشکانیان وساسانیان گونه های دیگر اوقات فراغت مثل موسیقی دربین اشراف رایج شد وبازی شطرنج دربین افراد خاصی رواج پیداکرد وباظهور اسلام بیشتر فعالیتها همانند سابق بود ومواردی مثل اسب دوانی وتیراندازی بین بزرگان رواج پیداکرد ودرکل طبقات فرادست به شراب خواری اسب سواری قماربازی و.... می پرداختند ومردم اوقات فراغت خودرادر باغ وبستان-تجمع درمعابرومساجد-تماشای معرکه و... می گذراندن ودر زمان صفویه شرکت دراعیاد وجشن ها- عروسی ویاکودکی بدنیا می امد یا تیراندازی- سیروسفر شمشیربازی و.... می گذراندن.

6 سه موردازگونه های مختلف گذران اوقات فراغت رانام ببرید

گروه نخبگان= افرایکه ترجیح میدهند اوقات فراغت خودرا به فعالیتهایی بپردازند که نتیجه ان رفع مشکلات ازطریق تفکریاپزوهش امکان پذیر می باشد

گروه هنردوستان= افرادیکه ترجیح میدهند اوقات فراغت خودرا به فعالیتهایی بپردازندکه نتیجه ان خلق اثارهنری یاتولیدمحصولاتی که نیازبه خلاقیت ونواوری دارد

گروه حسابگران= افرادیکه ترجیح میدهند اوقات فراغت خودرا به فعالیتهایی بپردازندکه درانها چارچوب منظم اعدادوارقام وجوددارد

7 چگونه می توان اوقات فراغت دردرون شهرسپری کرد

درون شهربه دوبخش فضای بسته وباز تقسیم میشود که درفضای بسته می توان به مواردی همچون رفتن به سینما-نمایشگاه-سالن ورزشی- موزه کتابخانه ویاکلاسهای اموزشی اشاره کرد ودرخصوص فضای باز مواردی مثل گردش درپارک-رفتن به میدان ورزشی-گردش درشهریا خیابان اشاره کرد

8 جنسیت ووضعیت اقتصادی درنحوه گذران اوقات فراغت چه تاثیری دارد

اولویتهای فراغتی درمردان وزنان متفاوت است بطوریکه زنان اوقات شان بیشتر معطوف به خانواده است وبیشتر درخانه هستند وچنانچه زمانی بدست بیاورند به تماشای تلویزیون-انجام کارهای دستی- هم صحبتی و... می پردازن اما مردها میزان اوقات فراغتشان بیش اززنان است   

ازانجاییکه وضعیت اقتصادی عوامل دیگر مانندامکانات راتحت تاثیر قرارمیدهد ازمهمترین عوامل اوقات فراغت میباشد مثلا انجام مواردی همچون گردشگری-سفربه شهرها ویاکشورهای دیگریا فعالیتهای هنری وورزشی مستلزم هرینه های زیادی میباشد

9 به چه دلیل کودکان ونوجوانان ایرانی نمی توانند فعالیتهای موردعلاقه شان رادراوقات فراغت انجام دهند

باتوجه به اینکه مفهوم اوقات فراغت برای بسیاری ازوالدین روشن نیست اغلب والدین بجای در نظرگرفتن علایق فرزندان خود خواسته های خودرادرنظرمی گیرند وگاها تحمیل هم می کنندو عده ایی اوقات فراغت را وقت گذرانی میدانندوعده ایی باتوجه به مشکلات مالی شرایط مناسبی نمی توانند برای فرزندان خود مهیا کنند وهمچنین متنوع نبودن فعالیتهای اوقات فراغت چه درخانواده چه درمراکزاموزشی وشهری شرایط نامناسبی را برای کودکان ونوجوانان ایجاد نموده

10 سودمندیهای تفریحات سالم درورزشهای تفریحی چیست

منافع شخصی =رهایی ازفشاروتنش-سلامت جسمی-بهداشتی وروانی-رشدمهارت و...

منافع اجتماعی= تقویت خانواده-توسعه روابط دوستانه-افزایش بهروری و...

منافع اقتصادی= افزایش کارواشتغال-توسعه نواحی روستایی-گسترش رفاه عمومی

منافع محیطی= جلوگیری ازاشغال اراضی-گسترش اموزش محیطی-

11 تفاوتهای ورزشهای تفریحی باورزشهای رقابتی درچیست(4مورد)

ازلحاظ هدف درتفریحی لذت وتفریح وشادی وجود دارد اما دررقابتی بدست اوردن رکورد شهرت گرفتن مدال وجود دارد

ازلحاظ ابزاروفرم درتفریحی گروه بندی متنوع می باشد بدون توجه به سن ومقررات خاصی ندارد ولی دررقابتی باتوجه به سن جنسیت وسطح توانایی ودارای مقررات خاص میباشد

ازلحاظ هزینه درتفریحی هزینه کم است دررقابتی زیاده

ازلحاظ نتایج درتفریحی کمک به اجتماعی شدن دررقابتی کمک به افزایش روحیه رقابت پذیری

12 ویزگیهای بازی

غیر جدی بودن- انجام ازادانه- نظم-محدودیت زمانی ومکانی-عدم قطعیت وغیرقابل پیش بینی بودن

13 نتایج وهدفهای بازی چیست

هدف فیزیولوزیکی= اثرهای مثبت وزیادی روی همه دستگاه ها واندام دارد

هدف های ذهنی روانی=باعث پرورش وتکامل ذهن انسان به ویزه کودکان ونوجوانان می شود

هدفهای اجتماعی=درحین بازی بسیاری ازرفتارهای اجتماعی اموخته می شود

14 تفریحات سالم وورزشهای تفریحی چگونه موجب کاهش هزینه وافزایش بهره وری می شود

ورزش وتفریحات سالم باعث سلامت جسمی وروانی شخص می شودواین سلامتی باعث جلوگیری ازبسیاری بیماریها وبدنبال ان صرفه جویی درهزینه های درمانی میشودوبدنبال ان کاهش دفعات بیماری موجب عدم غیبت درمحل کار- افزایش تحمل فشارکاری- افزایش کارایی کارکنان می شودکه حاصل این فرایند بهبود تراز هزینه ها وافزایش بهره وری می شود

15 تفریحات سالم وورزشهای تفریحی چگونه با اسیب های اجتماعی مقابله می کند

تفریحات سالم وورزشهای تفریحی نقش بسازیی درجسم وروح افراد دارد خصوصا درنوجوانان و جوانان وباعث پیشگیری ازاسیب هایی همچون بزهکاری ومفاسد اجتماعی می شود ورزش علاوه بر سلامتی جسم وروح سرگرمی مناسبی برای اوقات فراغت میباشد ونیازهایی همچون تخلیه هیجان-تحرک ونشاط-درک ارزش خودی حل مشکلات شخصی وخانوادگی و.. رابراورده می کند ودرمجموع باعث می شود به وسایل انحرافی متوسل نشوند

16 منظورازهمبستگی ملی ازطریق ورزش چیست

کشورها با مشکلات اجتماعی زیادی بواسطه جهانی شدن روبرو هستند وتمایل دارند که نسبت به حفظ منافع ملی قومی ومحلی خودنیزگام بردارندلذا به شرایطی نیاز دارن که به انها احساس تعلق به جامعه رابدهد که دراینجا فعالیتهای ورزشی این امکان را فراهم می اوردکه بین افراد مختلف ارتباط برقرار شودوخلاقیت انها اشکارترشود

 

 



:: برچسب‌ها: اوقات فراغت,

نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 7:46



حقوق شهروندی آقای هاشمی

چهار شنبه 6 خرداد 1394

حقوق شهروندی                                                                                            آقای هاشمی

مقدمه :شهروندی از جمله مفاهیم جدیدی است که بطور ویژه به برابری و عدالت توجه دارد و در نظریات اجتماعی سیاسی و حقوقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است مقوله حقوق شهروندی وقتی تحقق پیدا می کند که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی سیاسی برخوردار و به فرصتهای مورد نظر زندگی از حیث اجتماعی و اقتصادی دست رسی یکسان داشته باشند .حقوق شهروندی از دو اصطلاح حقوق و شهروندی تشکیل شده است همان گونه که در درس گذشته با هم فراگرفتیم حقوق مجموعه قوائد و مقرراتی است که در جهت تأمین نظم اجتماعی تصویب گردیده و دارای ضمانت اجراء می باشد.

 

اصطلاح دوم حقوق شهروندی  شهروند می باشد شهروند مرکب از دو کلمه شهر + وند می باشد شهر به معنای جامعه انسانی است و وند به معنای عضو وابسته به این جامعه است مفهوم شهروند از حیث تاریخی به یونان باستان بر می گردد این مفهوم در جامعه یونان باستان به کسانی اطلاق می شد که به دلیل سکونت در شهر دارای حقوق اساسی بودن اما لازم تذکر است که صرف سکونت در شهر موجب برخورداری از حقوق نمی شد اولین فیلسوف و متفکر سیاسی که به مفهوم شهر وند در نظریه های سیاسی خود پرداخته است افلاطون بوده است افلاطون در کتاب جمهوری شهروندن را یکی از محور های اساسی تاسیس دولت و حکومت مطلوب می داند ارسطو نیز به بحث در ضمینه حقوق شهروندی می پردازد و شهر وند را کسی می داند که در حکمرانی سهیم باشد مفهوم شهروند به گونه قابل ملاحضه در طول 2500 سال گذشته دچار نوسان بوده است و نقطه عطف آن دوره انقلاب فرانسه می باشد که حقوق شهروندی بطور برجسته مورد توجه قرار گرفت آنچه مسلم است به صرف جمع شدن افراد در مکانی خواص و تشکیل جامعه انسانی شهروند به وجود نمی آید به عبارت دیگر اجتماعی انسانی شرط لازم شهروندی محسوب می شود ولی شرط کافی نیست افراد زمانی لقب شهروندی می گیرند که به حقوق و تکالیف خود آشنا باشند و به آن عمل کنند در این حال که حقوق شهروندی معنا پیدا می کند حقوق شهروند از جمله دست آوردهای مثبت بشری است که در بسیاری از موارد تأئید دین مبین اسلام است از جمله حق حیات – حق حیثیت – حق آزادی بیان- حق عدم تبعیض و غیره که به تدریج در جلسه های آینده با آن آشنا می شویم مورد تائید اسلام می باشد .

اهمیت حقوق شهروندی : تا بحدی است که رابطه نزدیکی با جایگاه حاکمیت پیدا می کند در جامعه ای که حقوق شهروندی نهادینه شده باشد رابطه مردم و حاکمیت از مشروعیت و استحکام بیشتر برخوردار است و در مقابل در جامعه ای که حقوق شهروندی نهادینه نشده باشد رابطه مردم و حاکمیت دچار تزلزل می شود به عبارت دیگر در جامعه ای که  افراد به حقوق و تکالیف خود آشنا باشند افراد حریم خود را رعایت می کنند و آن جامعه از استحکام و مشروعیت بیشتری برخوردار می باشد

موانع رسیدن به حقوق شهروندی :هرچند علل و عوامل مختلفی را می توان برای پاسخ به این سؤال می توان ذکر کرد به نظر علت اصلی این است که در هیچ کدام از مراحل جامعه پذیری در کشور حقوق شهروندی مورد توجه واقع نمی گیرد این امر بخصوص در نظام آموزشی ما مورد غفلت جدی است مضاف به اینکه مسئولین امر به نهادهای مدنی به عنوان یکی از اصلیترین عوامل نهادینه شدن و تقویت حقوق شهروندی به دیده مزاحم نگاه می کنند.

حقوق شهروندی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:قانون اساسی هر کشور از جمله قانون اساسی هر کشور از جمله قانون اساسی ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است همانگونه می دانیم قانون اساسی در واقع شالوده سیاسی یک نظام می باشد که مطالب بسیار مهمی در آن گنجانده شده است بر همین اساس به علت اهمیت بسیار زیاد حقوق شهروندی اصول متعددی از قانون اساسی به حقوق شهروندی اختصاص یافته است که به آن می پردازیم لاکن باید تئجه کرد که هدف از ذکر حقوق شهروندی احصاء (محدود کردن )آنها نیست بنابریان در ابتداء به مهمترین حقوق شهروندی که حق حیات م باد می پردازیم حق حیات با زندگی کردن اولین و مهمترین حق فطری و طبیعی همه انسان ها است که به طبع آن حقوق اساسی دیگر به انسانها تعلق می گیرد حق حیات از جمله حقوق ارزشمندی است که در قرآن و آیه 31 سوره مائده در آن تأکید شده به نحوی که قتل نفس یک انسان مساوی با کشتار همه انسانها است و نجات جان یک انسان نیز مساوی با نجات جان همه انسانها است .

تضمین حق حیات: الف ضمانت اجرای مدنی برگشت ب ضمانت اجرایی کیفری

تضمین حق حیات همواره مورد حمایت دولتها و سازمانهای بین المللی بوده است در عرصه بین المللی از بدو تأسیس به حق حیات تاکید کرده است در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 22 آن به حمایت از این حق می پردازد این اصل می گوید حیثیت ،جان ،از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کرده است بدیهی است برای حمایت از این حق ضمانت اجراء های مدنی و کیفری لازم است در حقوق ایران قانون گذار برای تضمین این حق دو نوع ضمانت اجرایی پیش بینی کرده است 1- ضمانت اجرای مدنی 2- ضمانت اجرای کیفری

مدنی به موجب ماده یک قانون مسئولیت مدنی هر کس بدون مجوز قانونی و در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی شخصی خسارتی وارد آورد مسئول جبران خسارت است لاکن نکته قابل تأکید این است که ضمانت اجرای مدنی زمانی برای حمایت از حق زندگی کار برد خواهد داشت که در نتیجه عمل غیر مجرمانه به جان شخص آسیب وارد نماید بدیهی است در صورت وقوع جرم استفاده از ضمانت اجرایی کیفری ضرورت دارد.

ضمانت اجرایی کیفری :با توجه به اینکه حق حیات ارزشمند ترین داشته هر انسان است قانون گذاران سعی می کنند که با استفاده از شدید ترین ضمانت اجراها یعنی ضمانت اجرای کیفری از آن حمایت کنند برابر قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران ضمانت اجرای قتل عمده قصاص است و حتی اگر قطع عضو عمدی باشد موجب قصاص است نقض  حق زندگی در نظام حقوقی ایران موارد تعرض به جان اشخاص را می توان به دودسته تقسیم کرد 1- موارد مجاز نقض حق حیات 2- موارد غیر مجاز نقض حق حیات

موارد مجاز نقض حق حیات به دو دسته مجازات سالب حق حیات و جواز سلب حق حیات تقسیم می شود انواع مجازات های سالب حق حیات انواع مجازات سالب حق حیات اعدام و قصاص می باشد که قانون گذار بر حسب نوع جرم به عنوان ضمانت اجراء قرارداده است برای نمونه مجازات قتل عمد قصاص است مجازات زنا با محارم قتل است مجازات زنای کافر با زن مسلمان مجازات محاربه اعدام است جواز سلب حق حیات جواز سلب حق حیات 1- دفاع مشروع 2-قتل به اعتقاد مهدورالدم بودن قتل در فراش (تخت خواب)سوال اگر فردی که بیماری سعب العلاج دارد از دیگری تقاضا کند که به زندگی او پایان دهد آیا مجازات او قصاص است در حقوق کشورهایی مانند آمریکا – فرانسه- انگلیس – ژاپن – استرالیا این فکر پذیرفته شده است که هر کس می تواند طبق وصیت کتبی به پزشک معالج خود اجازه دهد به زندگی خود پایان دهد در ایران در ماده 268 قانون مجازات اسلامی سابق پیش بینی شده بود که چنان چه مجنی علیه قبل از مرگ قاتل را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط و اولیاء دم نمی توانند پس از مرگ او مطالبه قصاص می کنند.

سوال دوم خودکشی جرم است از لحاظ حقوق خودکشی محسوب نمی شود بنابراین کسی که اقدام به خود کشی کرده است مجازات نمی شود.

2-حق حیثیت : در واقع ناظر به بعد معنوی انسان می باشد شأن منزلت – آبرو-حیثیت در واقع تجلی بعد معنوی انسان است قانون گزار جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی توجه ویژه ای به این حق نموده است به نحوی که در اصل 22 قانون اساسی حق حیثیت مقدم بر حقوق دیگری حتی حق حیات قرارداده شده است بنابراین اصل 22 حیثیت جان مال مسکن شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کرده است نحوه تضمین حق حیثیت ؟قانون گزار برای تضمین حق حیثیت و با توجه به اهمیت این حق از تضمین های مدنی کیفری جهت حمایت از این حق استفاده می کند ضمانت اجرای مدنی

2-ضمانت اجرای کیفری:ضمانت اجرای مدنی بر اساس ماده یک قاقنون مسئولیت مدنی هر کس عمداٌو یا نتیجه بی احتیاطی به حیثیت دیگری لطمه ای وارد کند که در اثر آن ضرر مادی یا معنوی به او وارد شود موظف است ضرر واردشده را جبران کند.

ضمانت اجرای کیفری در برخی موارد با توجه به اهمیت حیثیت صرف ضمانت اجرای مدنی نمی تواند موجب حمایت از این حق گردد بنابریان قانون گزار با جرم انگاری برخی از اعمال ازضمانت اجراهای کیفری برای حمایت از این حق استفاده می کند برای مثال استفاده از شلاق یا جزای نقدی و یا حبس برای این منظور دیده شده است.

نقض حق حیثیت موارد مجاز نقض حق حیثیت موارد غیر مجاز نقض حق حیثیت همانگونه که در اصل 22 قانون اساسی تأکید گردیده در مواردی که قانون اجازه دهد می توان حرمت نقض حیثیت انسانها را نادیده گرفت از جمله  موارد اعمال مجازات به سبب ارتکاب جرم است چرا که یکی از ویژگی های مجازات کیفری تحقیر کنندگی آنها است ولی چون مبنای مجازات حکم قانون است مجاز است .

موارد غیر مجاز نقض حق حیثیت توهین یکی از موارد نقض غیر مجاز حق حیثیت است و به معنی خوار و تحقیر دیگران است که از موارد حیثیت محسوب می شود به نحوی که پیامبر بزرگوار در این خصوص فرمودن کسی که به دوستی از من اهانت کند انگار برای جنگیدن با من کمین کرده است در قانون مجازات اسلامی ایران در ماده 608 توهین به افراد از قبیل فحاشی – استعمال الفاظ رکیک چنان چه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا 74 ضربه و یا جزای نقدی از 50 هزار تا یک میلیون ریال محکوم خواهد شد مصادیق ذکر شده در قانون 608 حصری نمی باشد بلکه تمثیلی است نکته دوم شغل و سمت توهین شونده موجب تشدید مجازات است البته در صورتی که توهین در حال انجام وظیفه و یا به سبب آن واقع شود.

بر اساس ماده 609 قانون مجازات اسلامی مجازات این عمل بین سه تا شش ماه و یا 74 ضربه تازیانه و یا جزای نقدی تا یک میلیون  ریال می باشد.

افتراءمقصود این است که کسی صریحاٌ عملی را به دیگری نسبت دهد که آن عمل جرم باشد و نتواند صحت آن را اثبات کند و مجازات آن برمبنای قانون مجازات اسلامی یک ماه تا یکسال حبس و تا 74 ضربه شلاق و یا یکی از اینها خواهد بود گاهی افتراء به صورت عملی محقق می شود به این نحو که شخص عالماٌ و عامداٌ به قصد متهم کردن دیگر آلات جرم رابدون اطلاع آن شخص در منزل محل کسب او و لوازم او بگذارد و در اثر این عمل شخص مذبور مورد تعقیب واقع گردد که به حبس از 6 ماه تا سه سال یا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

قذف هر گاه ارتکاب جرمی که به دیگری نسبت داده شده زنا یا لواط باشد نسبت دهنده نتواند ادعای خود را اثبات نماید به حد قذف که 80 ضربه تازیانه می باشد محکوم می شود افشاء گری در برخی از موارد افراد به مناسبت شغل و یا حرفه خود محرم اسارا می شوند مثل پزشک وکیل  بنابراین اگر اسرار مردم را افشاء کنند به مجازات محکوم می شوند هجو به معنای بد گویی کردن از دیگری است که بر اساس قانون مجازات جمهوری اسلامی از یک تا 6 ماه پیش بینی شده برای تحقق جرم هجو نیازی نیست کلمات به کار رفته رکیک باشد چراکه در صورت استفاده از الفاظ رکیک جرم توهین است.

3-حق مالکیت : از مهمترین حقوق شهروندی است اگر چه حق مالکیت دارای ظاهری ساده است ولی معنای بزرگی در آن نهفته است حق مالکیت به این معنا است که مالک در مالملک خود حق مالکیت و دخل و تصرف دارد این حق از نظر شرعی و قانونی اساسی محترم است از لحاظ فقهی قائده تسلیط(الناس مسلطون اموالهم) براین معنا دلالت می کند در قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل 22 قانون اساسی مقرر می دارد که اموال اشخاص از هر گونه تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند براین اساس کس حق ندارد مالملک پیگیری را از تصرف مالکانه اش خارج کند.

تضمین حق مالکیت:ضمانت اجرای مدنی – ضمانت اجرای کیفری

طبق ماده یک قانون مسئولیت مدنی هر کس بدون مجوز قانونی عمداً و یا در نتیجه بی احتیاطی به دیگری ضرری وارد نماید مسئول جبران خسارت است.

ضمانت اجرایی کیفری علاوه بر ضمانت اجرای مدنی قانون گذار برای حمایت از حقوق مال در برخی از موارد ضنانت اجرای کیفری استفاده کرده است به عنوان مثال در بحث سرقت تخریب ،کلاهبرداری ،خیانت در امانت ،احراق و غیره مجازات های تضمین شده از جمله ضمانت اجراهای کیفری برای حمایت از حق مالکیت است.

موارد مجاز نقض حق مالکیت : 1-مجازات 2-حکم قانون

1-مجازات نقدی که در جرم کلاهبرداری شخص کلاهبردار علاوه بر این که به رد مال محکوم می شود و یا مصادره اموال و یا ضبط اموال در مورد افراد قاچاق چی مواد مخدر طبق قانون مبارزه با مواد مخدر

2-حکم قانون: در برخی از موارد قانونگذار به منظور حمایت از حقوق جامعه اختیارات مالک را محدود می کند به عنوان نمونه برای شخصی که ملکش در طرح فضای سبز اعلام شده است

حق اشتغال :به شغل مورد علاقه از جمله حقوق مهم شهروندی است بنابراین حق کارکردن و حقوق بسته به آن از جمله آزادی انتخاب شغل فراهم نمودن شرایط مطلوب کار حق برخورداری از دستمزد منصفانه حمایت در برابر اخراج کار از مفاهیم مورد تأکید حق اشتغال از حقوق مورد تأکید در اعلامیه جهانی حقوق بشر است بنابراین افراد وظیفه دارند از شرایط منصفانه در محیط کار برخوردار شوند هر فرد بیکار این حق را دارد که مورد حمایت حکومت واقع شود در برابر کار مساوی از حقوق مساوی برخوردار شوند حقوق داخلی نیز اصل 22 قانون اساسی مقرر می دارد که شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کرده است یا برابر بند 2 اصل 43 قانون اساسی دولت موضف است امکانات و شرایط لازم را برای همه شهر وندان فراهم آورد تا به اشتغال به کار دست یابد یا دربند 4 همین آمده است که رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کار معین و جلوگیری از بهره کشی از کار دیگری از وظایف حکومت است .

تضمین حق اشتغال:الف- حق کار کردن و یا بدست آوردن کار در نظام حقوقی ایران برای حق اشتغال الارقم وجود اصل 43 هیچ حمایت قانون وجود ندارد یعنی در فرض که شخص تمامی شرایط قانون لازم را برای تصدی یک شغل دارد ممکن است یا شغل مورد نظر بلاتصدی بماند و یا به شخص فاقد صلاحیت سپرده شود. ب- حمایت از شاغل یعنی جنبه دیگر حق اشتغال حق فرد شاغل به ادامه اشتغال و مصونیت اخراج بدون دلیل از شغل که بدان اشتغال دارد می باشد به این دلیل در اصل 22 قانون اساسی آمده است که شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کرده است و یا در قانون کار برای جلوگیری از اخراج کارگران مقررات خاص پیش بینی شده است.

ج- آزادی اشتغال به کار یا آزادی انتخاب شغل به این معنا است که انسان آزاد بدنیا آمده است و این آزادی اقتضاءدارد که آزادانه به شغلی که مورد علاقه اش است مشغول به کار شود و هیچ کس حق ندارد شخص را واردار به شغلی که مورد علاقه اش نیست بکند با این حال نظام برده گی و اختلاف طبقاتی از موارد نقض اصل آزادی در انتخاب کار محسوب می شود طبق اصل 28 قانون اساسی هر کس حق دارد به شغلی که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی نیست برگزیند و یا طبق اصل 43 قانون اساسی بر رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کار معین دلالت دارد و حتی در قانون کار جمهوری اسلامی با توجه به قانون اساسی با حمایت از آزادی کار به جرم انگاری کار اجباری پرداخته است د-بهره کشی: یا استثمار زمانی اتفاق می افتدکه فرد یا گروهی از تلاشها و خدمات دیگری به نحو غیر منصفانه از طریق بردگی ،کار اجباری ،کار طاقت فرسابهره برداری و استفاده کند بهره کشی نه تنها در  نظام بین المللی بلکه درنظام داخلی تضمین شده است براساس بند4اصل43جلوگیری از بهره کشی ازکار دیگر ازوظایف حکومت است.

نقض حق اشتغال:جنبه بالقوه قضیه این است که دولت وظیفه تهیه امکانات لازم را برای اشتغال افراد دارا می باشد و جنبه بالفعل قضیه است که شاغل حق تداوم اشتغال به شغلی دارا می باشد فراهم گردد.

موارد مجاز نقض حق اشتغال:1-تاجر ورشکسته: وقتی حکم ورشکستگی تاجر صادر می شود تاجر از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتی آنچه که در مدت ورشکستگی عاید شود ممنوع می شود 2-مواردی که قانون گذاربرای شغل خاص شرط خواص در نظر گرفته باشد مثال در انتخابات ریاست جمهوری مرد بودن از شرایط کاندیداها محسوب می شود.

3-محرومیت از اشتغال به شغل معین به سبب ارتکاب جرم قانون گذار در بعضی از جرائم افراد را از اشتغال به شغل معین محروم می دارد و نیز دادگاه ها می توانند به عنوان تکمیل مجازات افراد را از اشتغال به شغل معین محروم نمایند در بخی از موارد قانون گذار اخراج از اشتغال را به عنوان مجازات اصلی یک جرم مقرر می دارد که این محرومیت می توان دائمی یا موقت باشد.

موارد غیر مجاز نقض حق اشتغال 1-دولت به وظیفه خود طبق بند 2 اصل 43 عمل ننماید2-اخراج شاغلین بدون مجوز قانونی 3-عدم پرداخت حقوق منصفانه برای کار انجام شده 4-عدم تسری بیمه بیکاری به افرادی که علی رقم  داشتن توانایی برا اشتغال هنوز صاحب کار نشدن 5-فراهم نبودن شرایط مساوی اشتغال برای همه افراد در شرایط مساوی

حق مسکن : مسکن تنها محل سکونت افراد نیست بلکه علاوه بر آن محلی کاملاً خصوصی است اشخاص حق ندارند برای خود آزادانه محلی را برای سکونت تعیین کنند. برابر اصل 33 قاونو اسی هیچ کس را نمی توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از محل اقامت مورد علاقه اش محروم و یا اقامت در محلی مجبور کرد مگر به حکم قانون لازم به ذکر است بین اقامتگاه و محل سکونت اختلاف وجود دارد اقامتگاه محلی که شخص در آن و مرکز امور او باشد

موارد نقض حق مسکن در مواردی که قانون گذار افرادی را از داشتن حق انتخاب مسکن محروم کرده است به عنوان مثال1- طبق قانون مدنی زن باید در محلی که شوهر تعیین می کند زندگی کند مگر حق انتخاب مسکن داشته باشد.2-کودکان تا زمانی که تحت حضانت والدین هستند این حق را ندارند برابر اصل 22 قانون اساسی مسکن همانند جان و مال از تعرض مصون است تضمین حق مسکن بنا بر اصل 22 قاون اساسی مسکن از تعرض مصون است و در قانون مجازات اسلامی مواد 694 – 695 اقدام به تعیین کرده است موارد مجاز نقض حق مسکن : سلب حق مسکن به موجب قانون مثال ماده 1114 قانون مدنی همان انتخاب محل زندگی زن سلب حق مسکن به موجب رأی دادگاه در برخی از موارد دادگاه به عنوان مجازات تکمیلی یا مجازات اصلی و یا به عنوان شرایط تعلیق مجازات محکم علیه را از اقامت را از اقامت در محل معین منع و یا به اقامت الضام می نماید.

حق امینت زندگی خصوص:بدین معنا که شخص از دخالت دیگران در امور خانوادگی زناشویی وضع جسمانی و اموال شخص مصون باشد یعنی شخص مطمئن باشد که کسی در زندگی خصوصی او دخالت نمی کند تضمین حق امنیت زندگی خصوصی اصل 25 قانون اساسی به تضمین این حق اشاره دارد و می گوید بازرسی و یا نرساندن نامه ها افشای مکالمات تلفنی سانسور و استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون قانون گذار برای حمایت از این حق ضمانت اجرای کیفری نیز استفاده کرده است و در ماده 582 قانون مجازات اسلامی تعدی به این حق مجازات حبس یک تا سه سال و یا جزای نقدی از 6 تا 18 میلیون ریال تعیین کرده است موارد نقض مجاز حق امنیت زندگی خصوصی 1-حکم قانون 2-حکم دادگاه حکم قانون مثل جرم مشهود در موارد جرم مشهود مأمورین دولتی می تواند بدون اخذ اجازه از مقام قضایی مبادرت به تفتیش نماید حکم دادگاه در برخی از موارد ممکن است که مقام قضایی در جریان رسیدگی پرونده تضمین و بازرسی لوازم مربوط متهم را لازم بداند در این صورت می تواند دستور این امر را بدهد نکته در خصوص کنترل تلفن اشخاص لازم به ذکر است که طبق قانون صرفاً در خصوص امور مربوط به امنیت کشور و نیز در مواردی که برای احقاق حقوق اشخاص به نظر قاضی ضروری باشد امکان پذیر است حق تساوی در برابر قانون بدین معنا است که همه در برابر قانون برابر اند و هیچ شخصی بر دیگری برتری ندارد اصل 19و 20 قانون اساسی به این امر اشاره دارد آزادی عقیده: عقیده اساس آن است که هر کسی بتواند بدور از هر تحمیل و فشاری بی اندیشد و بدون ترس فکر خود را بیان دارد اصل 23 قانون اساسی به تضمین این حق اشاره دارد و می گوید تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صِرف داشتن عقیده ای مورد مأخذه قراردهد.

حقوق خانواده : خانواده متشکل از پدر و مادرفرزندان است قانون اسای جمهوری اسلامی ایران با ذکر این که خانواده واحد بنیادین جامعه است به آن تأکید ویژه ای دارداصل 10قانون اساسی می گویدقوانین و مقرارت باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده باشد و اصل 21 دولت را مکلف به حمایت از مادران بخصوص در دوران بارداری وحمایت از کودکان بی سرپرست نموده است و حتی ایجاد بیمه خاص بیوه گان و زنان سالخورده و بی سر پرست نموده است بر اساس اصل مذکور ماده واحده ای تحت عنوان قانون تأمین زنان و کودکان بی سرپرست در سال 76 تصویب گردیده است.

 

 



:: برچسب‌ها: حقوق شهروندی ,

نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 7:41



برنامه ریزی فرهنگی آقای ارژندی

چهار شنبه 6 خرداد 1394

برنامه ریزی فرهنگی      cultural planning                                                                    

برنامه ریزی فرهنگی      cultural planning                                                             اقتصاد

فرهنگی Cultural  برنامه ریزی – نقشه  Plan            تقسیم بندی جامعه از دید پارسونز                   سیاست

                                                                                                                   اجتماعی

                                                                                                                   فرهنگ

فرهنگ چگونگی راه و روش زندگی یک جامعه

فرهنگ از نظر تایلور فرهنگ یا تمدن یا مفهوم گسترده ای همراه است فرهنگ مجموعه ای پیچیده است شامل دانش ها – باورها – هنر اخلاقیات – حقوق – آداب و رسوم و دیگر آداب و توانایی که انسان به عنوان جامعه آن را دارا می باشد .

فرهنگ از نظر آنتونی گیدنز : فرهنگ ارزش هایی است که یک گروه دارند هنجار هایی که از آن پیروی می کند و کالاهایی مادی که تعریف و تولید می کنند.

خصوصیات فرهنگ 1- تمایز بین انسان و حیوان است 2- خصوصیت فرهنگ اکتسابی است 3- عام است ولی خاص هم است 4- فرهنگ در عین ثبوت و متغییر است 5- در عین اجبار اختیار در فرهنگ وجود دارد 6-دو رویکرد کلی درباره فرهنگ الف – تغییر در فرهنگ ایجاد می شود چون فرهنگ ساختار ویژه دارد که تغییرات آن کاملاٌ تابع سازکار درونی و تاریخی اش بوده و به هیچ وجه نمی توانیم تغییر خاص یا مطابق یک طرح و برنامه ای را در فرهنگ ایجاد کنیم البته منسوخ شد در دهه های اخیر توسط دانشمندان علوم اجتماعی و می توانیم فرهنگ را برنامه ریزی کرد .

ب-رویکرد دوم فرهنگ مثل سایر پدیده های اجتماعی قلم داد می شود و امکان برنامه ریزی در این ضمینه یا مسیر یک ضرورت است .

فرهنگ در دو گروه کلی مادی و غیر مادی است

1-مادی قابل لمس و اندازه گیری است 2-غیر مادی بیشتر جنبه کیفی دارد مثل مذهب – هنر – ادبیات – اعتقادات و این دو کنش متقابل در جامعه دارند انتقال فرهنگ به دو صورت  مستقیم مثل از معلم به دانش آموز  دوم انتقال غیر مستقیم مثل رادیو  تلوزیون

برنامه ریزی : مداخله آگاهانه سنجیده و هدفمند انسانی در یک مسیر برای رسیدن به آرمان ها و اهداف مطلوب است .

مدیریت : علم و هنر بکارگیری منابع و نیروها در راستای رسیدن به هدف مورد نظر

مدیریت : فراگرد به کارگیری موثر و کارآمد منابع انسانی و مادی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده که از طریق برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع و امکانات هدایت رهبری و کنترل عملیات برای دست یابی به اهداف تعیین شده صورت می گیرد.

برنامه ریزی بر اساس زمان : بلند مدت که از 10 تا 20 سال یا 5 تا 20 سال میان مدت از 2 تا 5 سال و کوتاه مدت (فنی) کمتر از 2 سال

برنامه ریزی بر حسب متغییر سلسله مراتب 1- برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالتهای بلند مدت با توجه به محدودیت های درونی و بیرونی آقای رضائیان چهار خصوصیات و سلسله مراتب برنامه ریزی استراتژیک در نظر دارد 1- تعیین مأموریت ها و اهداف دوربرد 2-تفکیک و تجزیه و تحلیل اهداف بلند مدت در قالب هدفهای کمی و کیفی کوتاه مدت 3- تدوین خط و مشی ها و اتخاذ سیاست کلی سازمان 4-تنظیم و طرح برنامه عملیاتی

نه مرحله برنامه استراتژیک از نظر دکتر مشبکی 1- حصول توافق در اقدام برنامه ریزی 2-تجزیه و تحلیل فرصت ها 3-تعیین تعهدات و محدودیت ها 4- تشریح و تفضیل آرمان ها و تجدید ارزش ها 5-شناخت مسائل و موضوع 6- ارزیابی و توانمندی های داخل سازمان 7- تنظیم گزینه های مختلف دست یابی خواسته ها 8- بررسی گزینه ها و انتخاب استراتژی مناسب 9- کار بستن استراتژی ایده آل

2-برنامه ریزی عملیاتی (فنی ) 3-برنامه ریزی تاکتیکی

برنامه ریزی عملیاتی (فنی – اجرائی ): این نوع برنامه ریزی در پی درست کار کردن است به معنای کلی این نوع برنامه ریزی همچنین برنامه ریزی در سطوح میانی و پایین سازمان اعمال می شود که شامل برنامه های کوتاه مدت در ذیل برنامه های بلند مدت تعریف می شود مراحل برنامه ریزی عملیاتی 1- تدوین  برنامه های کوتاه مدت مثل برنامه های بودجه و زمان بندی 2- تعیین معیارهای کمی و کیفی و ارزیابی هزینه اجرایی عملیات

ارزیابی برنامه ها و تعیین موارد عملکرد آنها – تجدید در برنامه ها و تهیه برنامه های جدید

برنامه ریزی تاکتیکی : این برنامه ریزی متجاوز از دوسال نمی شود و به برنامه ریزی کوتاه دت گویند که برای رسیدن به هدف یا هدفهای مطلوب انتخاب می شود.

سازماندهی : در معنای عام و کلی به معنی تقسیم کار می گویند به این معنی که تقسیم کار میان افراد و گروه های کاری و ایجاد هماهنگی میان آنها برای کسب اهداف مطلوب تلاش شود .

فرآیند سازماندهی : 1-طراحی و تعریف کارهای ضروری 2- دسته بندی فعالیتها بر حسب  مشاغل و منصب های سازمانی بسیج منابع و امکانات : به معنای طرح ریزی و استخدام نیروی انسانی است این مرحله شامل 1- پرکردن مشاغل سازمانی با استخدام – آموزش – یادگیری  مهارت 2- روشی که از طریق آن مدیریت تصمیم می گیرد وتشخیص می دهد که چطور از مرحله قبلی به مرحله بعدی برسند

4-هدایت و رهبری :شامل سه مرحله است که شامل رهبری – انگیزش -ارتباطات  رهبری می تواند خارج از سازمان باشد .

انگیزش برای ایجاد انگیزه بین کارکنان سازمان

ایجاد ارتباط بین کارکنان و خارج از سازمان و درون سازمان

5-کنترل و نظارت : تنها مرحله ای که در همه مراحل مدیریت باید رعایت شود و اجراء شود هدف از کنترل حصول اطمینان از اینکه آیا نتایج واقعی با نتایج برنامه ریزی شده سازگاری دارد مثل کنترل کیفیت – کنترل مالی و هزینه ها مراحلی که در فراگرد کنترل باید انجام گیرد 1-تعیین معیارها و ضوابط کنترل 2- تشخیص میزان انحراف ها و بررسی علل بروز آنها 3- تنظیم و اجرای برنامه ها و عملیات اصلاحی

دیدگاه نظری در خصوص برنامه ریزی و سیاست گذاری – مارکسیسم ها – دخالت دولت در همه ابعاد و امور مخصوصاٌ فرهنگ که معتقد به پنج کمون بود 1-کمون اولیه یا زندگی بدون طبقه و اشتراکی 2- کمون برده داری که شامل برده و برده دار بود 3-کمون فئودالیته یا ارباب رعیت (کشاورز)4-کمون سرمایه داری یا بورژوازی یا پروتریا که شامل کارگر و سرمایه دار است 5- کمون رجعت به کمون اشتراکی در سال 1989 عصر افول مارکسیسم و کمونیست

مارکس جامعه را به دو قسمت تقسیم می کند که زیر بنای جامعه اقتصاد می داند و روبنای جامعه که شامل قانون – هنر – و ادبیات – فرهنگ

زیر بنا یا اقتصاد = شیوه تولید 1-نیوری کار نیروی انسانی 2- عوامل تولید که شامل ابزار تولید و منابع می باشد

لیبرالیسم در قرون 18 – 19 اوج دوران سلطنت و پادشاهی بود و کلیسا در همه امور مردم دخالت داشتن که یک جریان فکری به وجود آمد به عنوان آزادی فرد و با هدف کم کردن دخالت کلیسا در جامعه بوده است و در فرهنگ معتقداند که برنامه ریزی برای فرهنگ آزادی فردی را تحت شعاع می گیرد و معتقد است که دولت هر چه کمتر در امور خصوص شهروندان مداخله کند و منابع عمومی مردم تا حدود بسیار و فعل و انفعلات نهادها و گروه ها دور از نفوذ دولت تأمین شود خواهان یک شرایط بین نابینی نه با مداخله و نظارت کامل دولت موافق است نه با آزادی فردی موافق است این دیدگاه خواهان نظارت دولت همراه با مشارکت مردمی است .

برنامه ریزی فرهنگی :مداخله آگاهانه هدفمند سنجیده در فرهنگ مطابق الگوی برنامه ریزی رسیدن به هدف یا اهداف مطلوب است برنامه ریزی فرهنگی طبق نظر دکتر تاجیک هر کوششی برای تغییراتی آگاهانه مطابق با الگوی ذهن پیشین در باور ها – اعتقادات  رفتارها عقاید ارزشها و غیره که با خصوصیات نسبتاٌپایداری از عقاید موردی سطحی متمایز است .

ضرورت برنامه ریزی فرهنگی : تغییر و نوع آوری – تداوم واصالت هر فرهنگی باید اصالت داشته باشد یا تداوم داشته باشد و همزمان با نوع آوری های مفید تکنولوژی در جهت اهداف تغییر کنند و برای همین فرهنگ را برنامه ریزی فرهنگی نیاز است .

اهمیت برنامه ریزی فرهنگی:هر فرهنگی در جوامع تداوم داشته باشد و تغییرات و نو آوری روز را داشته باشد بشرطی که اصالت دچار آسیب نشود.

 الگوهای سیاست گذاری فرهنگی

 1-یکسان سازی (وحدت): این الگو به دنبال یگانه سازی فرهنگی در جامعه می باشد در این الگو نوعی اصول و ارزشهای مقدس وجود دارد که باید سایرین آن را بپذیرند همچنین تصوری والا و معنوی از فرهنگ درون خویش دارد که برمبنای آن طرحی هندسی از ارزشها و هنجار ها را در عرصه اجتماعی مطرح می کند تا بدقت نشان دهد ارزشها و هدف های ملی کدامند در جامعه رسیدن به این الگوسخت می باشد به دلایل وجود انبوه جمعیت و افزایش آن مهاجرت افزایش سرعت جریان اطلاعات و آگاهی و تکنو لوژی و بالا بودن پویایی جمعیت استفاده از زور در این الگو شاید به ایجاد یک نظم سیاسی در جامعه کمک کند ولی نمی تواند یک نظم فرهنگی را در جامعه بر قرار سازد.1-1- هنجارها 1-2-ارزش ها 1-3-قوانین

از جمله موانع یکسان سازی یا وحدت الف-افزایش جمعیت ب-مهاجرت ج- آگاهی و تکنولوژی

2-تکثر گرایی : این الگو در پی رشد و گسترش خرده فرهنگها در کنار یکدیگر است به این صورت که خرده فرهنگهای موجود را به رسمیت می شناسد و امکان تداوم و بقاء و رشد آنها را میسر می کند امکان توفیق این الگو در جامعه بسیار کم می باشد چون در این کشورها (کشور های در حال توسعه )انسجام اجتماعی پایین بوده و جامعه هنوز در مسائل اجتماعی فرهنگی سیاسی و اقتصادی دچار مشکل می بشند و تجزیه از بزرگترین مشکلات این نوع جوامع می باشدو همچنین نسبی گرائی فرهنگی از دیگر مشکلات این الگو می باشد  به این صورت که هیچ قانون و یا ارزشی نمی تواند دوام داشته باشد.(اهمیت زیاد به خرده فرهنگها و رسمیت شناختن و امکان رشد داشتن از موانع و امکان تجزیه منطقه ای می شود نسبی گرایی فرهنگی یعنی هیچ قانون فرهنگی قطعیت پیدا نمی کند.)

3-وحدت در تکثرگرائی: این الگو ضمن تأکید برخورد فرهنگها و همچنین اشتراکات فرهنگی در یک چهار چوب معین و مشترک مجاز می داند این چهار چوب باید بتواند فراگفتمان طراحی کند که در آن حقوق همه خرده فرهنگهای قومی زبانی و همچنین گفتمان های شناختی و ارزشی حفظ شود (در عین رسمیت دادن به خرده فرهنگها به یک وحدت انجام فرهنگی داشته باشدهمچنین بتوان آن را به کل  جامعه تأمیم داد این الگو در جامعه برداشتها و مفروضاتی دارد که عبارتند از : 1-وجود عینی اجتماعی یا ملتی خالص از نظر ویژگی فرهنگی کاملاً مشترک امکان ناپذیر است؟ 2- تفاوت و تمایز جزء جدائی ناپذیر حیات فردی و اجتماعی است3-وحدت در سطح اجتماعی همواره امری نسبی است و میان همگونی در ویژگی های فردی تا همگونی در سوطح فرهنگی زیستی اعتقادی نوسان وجود دارد 4- تعارضات درونی و میان اجتماعات ضرورتاً ناشی از تفاوت های درونی و برونی نیست که حذف یا تقلیل آنها بتوان آن را کاهش داد 5- سیاست های انسجام وحدت ملی اجتماعی فرهنگی بجای توجه به یکسان سازی صفات و ویژگی های ذاتی و اکتسابی افراد همچنین گروهها و اجتماعات انسانی باید به وحدت به معنای انساجام در کلیت توجه نماید

پنج پیش شرط اساسی برنامه ریزی فرهنگی را نام ببرید و یکی را توضیح دهید؟

پیش شرطهای اساسی برای تحقق برنامه ریزی فرهنگی :1-تعادل سیاسی : یعنی ترویج و اشاء فرهنگ به نفع خود فرهنگ باشد نه حزب یا گروه خاص2-سرمایه گذاری واقع بینانه : یعنی با سرمایه کافی پشتیبانی شود که ساختار آن با بحران روبرو نشود 3-آموزشهای اگر سیاست های تشویقی و پاداش عادلانه یا آموزش گسترده و عمیق همراه نباشد برنامه ریزی با مشکل و بی نتیجه می ماند 4-تدوین قانونی که بطور مثال از تولید حمایت کند (هنرمند )مثل قانون کپی رایت 5-تشویق فرهنگ و تجارت فرهنگی یک سیاست فرهنگی مطلوب نیازمند تجارت و صنعت فرهنگی آزاد می باشد

ویژگی های برنامه ریزی فرهنگی: 1-قابل انعطاف باشد 2- تجربی باشد 3- واقع گرایانه باشد 4-منطبق با وجدان عمومی جامعه باشد5-به تنوع فرهنگی و خلاقیت توجه داشته باشد6-آینده نگر باشد 7-وِیژگی مشارکتی و مردمی داشته باشد.

جهانی شدن –جهانی سازی Globalization= دکده جهانی از نظر مارشال مک لوهان که توضیح می دهد اکنون دیگر این جهان به وسیله وسایل ارتباطی و رشد ارتباطات و توسعه آنقدر کوچک شده که ابعاد یک دهکده کوچک را یافته است جهانی شدن: نظریه ای اس که فراند تریجی و پیدر را توصیف می کند که از گذشته دریا نزدیک آغزشده و هنوز هم ادامه دارد و دراصل به معنی فرو ریختن مرزه فرا رفتن از آ در سطح های و در عاد سیاسی – فرهنگی – اتمعی و اقصاد می باشد ابعاد و دمنه جهانی شدن آنقدر زیاد است که تمام شئون زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده است تا جائی که برخی صاحب نظران آن را به عنوان بزرگترین رخ داد تاریخ بشری می داند. جهانی شدن الف- فرصت ساز است ب-محدودیت ایجاد می کند       جهانی شدن سه جنبه اقتصاد – سیاست- فرهنگ و اجتماع را به چالش می کشاند جنبه اول زمین و چارچوب و تدوین را به چالش می کشد جنبه دوم محای بناه ریز را بچالش می کشاند و جنبه سوم طراح دولت – شرکت بخش خصوصی جهانی شدن به واسطه تغییرات می تواند هم محدودیت ساز باشد هم فرصت آفرین این معنا که هم می تواند جلوی رشد و تعالی یک جامعه را بگیرد و هم میتواند باعث بروز فرصت های جدید برای رشد و تعالی آن باشد جهانی شدن می تواند ضمینه و محتوا و طراح یا مجری اقتصادی و اجتماعی و سیاست وفرهنگ را به چالش روبرو کند.

ضمینه به معنی چارچوب و قلمرو ملی محتوا به معنی عناصر و اصول اصلی طراح و مجری دولت یا بخش خصوصی می باشد نکته هایی در مورد جهانی شدن یک فرایند تاریخی بلند مدت و اصولاًبا نوع گرائی همزمان است ویژگی بارز آن همگون سازی و متمایز سازی می باشد 3-جهانی سازی مستلزم افزایش آگاهی می شود 4-در همه مناطق و مکانها به یک صورت اتفاق نمی افتد یعنی که بعضی از مکانها و مناطق استعداد بیشتری در رشد و تعالی از خودنشان می دهد.

ابعاد جهانی شدن:1-اقتصاد مهمترین شرکت های فراملیتی (افزایش تقسیم کار–اقتصاد فراملیتی)2-سیاسی (تضعیف دولتها –تحکم دولتها)3-فرهنگی گسترده ترین بحث در فرهنگ است4-اجتماعی تاثیرات فرد و جامعه است

ابعاد جهانی شدن 1-جهانی شدن اقتصاد شامل تغییرات در شیوه های تولید توزیع و مصرف کالا و خدمات می باشد آقای بهکیش در مورد جهانی شدن اقتصاد 1-افزایش تقسیم کار بین المللی یعنی توسعه بازار ها و افزایش اشتغال ماورای مرزهای ملی 2-افزایش کار آمدی بنگاه های داخلی با رقابت 3-انتقال فن آوری ماورای حوزه های ملی 4-انباشت سرمایه در مناطقی که استعداد آن را دارد.

2-بعد سیاسی: دولت در بحث جهانی شدن یا با تضعیف خود روبرو می شود یا با تحکیم دولت در این بخش باید ساختار را تنظیم کند که بتواند جوابگوی وضعیت پیش آمده باشد3-بعد فرهنگی گسترده ترین بحث جهانی شدن در فرهنگ اتفاق می افتد در بحث فرهنگ جهانی شدن هم تأکید بر عناصر مشترک بشری نحت عنوان مذهب انسانیت و بشریت دارد و هم تأکید بر کثرت گرائی بُعد اجتماعی همان بُعد فرد و جامعه است.

فرهنگ جهانی :یا جهانی شدن فرهنگ (ارائه یک الگو برای همه زمانها و مکانها): به سه دسته تقسیم می شود امپریالیسم : حرکت فرهنگ دنیا به سمت آمریکایی شدن اروپایی شدن بارزترین ظهور مارکها و برند ها تقلید فرهنگی – استعمار – مهاجرت بعد جنگ جهانی دوم در در دوران جنگ سرد تکثر گرایی توجه به خرده فرهنگ ها و فرهنگهای کشورهای دیگر هم باید در جهان باشند تلفیقی از فرهنگی :ارائه الگوبه اختیار مصرف کننده است که از این الگو پیروی کند یا نه فرهنگ جهانی –فرهنگی که معطوف به اصول ارزشها و معیارهایی می داند که برای همه مردم در همه جای معتبر باشد انواع رویکردهای فرهنگ جهانی 1-رویکرد امپریالیسم فرهنگی : با یکسان سازی فرهنگی این نظریه سیطره ارزشهای غربی را بر سایر مناطق جهان ملزم دانسته و ریشهدر نظام سرمایه داری دارد ظهور برندها یا مارکها مهم ترین وجه این نظریه می باشد مثل مکدونالد – کوکاکولا- و گسترش این فرهنگها از طریق مهاجرت – استعمار و تقلید فرهنگی می یابد.2- تکثرگرایی فرهنگی این دیدگاه مخالف دیدگاه اول بوده و تلاش برای حضور چند جانبه سایر فرهنگها در فرهنگ جهان دارد در این رویکرد جهانی شدن را باعث تکثرفرهنگی می داند.3-تلفیقی فرهنگی :این رویکرد یک فرهنگ جهانی مشترک می باشد که متشکل از برخی عناصر فرهنگهای مختلف این رویکرد جهانی شدن فرهنگ را یک رویکرد دو طرفه می دانند

سیاست فرهنگی:سیاست فرهنگی همه اقدامهایی که از سوی دولت و نهادهای دولتی و خصوصی و اتحادیه های اجتماعی برای سمت دهی به توسعه همچنین برآورد های نیازهای فرهنگی مردم و یا دگرگونی اجتماعی انجام می پذیرد تعریف علمی شامل اصول مکتوب و غیر مکتوب است که از سوی برنامه ریزان برای ایجاد و تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهئاف مطلوب توسط مدیران و یا نهادها انجام می پذیرد.

مهمترین تغییرات سیاست فرهنگ در دنیا: 1-کم شدن سلطه دولتها در مقابل جهانی شدن فرهنگ2-ترویج فرهنگهای عامه پسنددولتها بعد جنگ جهانی دوم و با افزایش رسانه ها و همچنین افزایش پدیده جهانی شدن نتوانستن تعصب فرهنگی خود را حفظ کنند و به یک الگوی فرهنگ مشترک تن دادن 3-کاهش مقاومت فرهنگی

تاریچه سیاست فرهنگی در ایران: اولین توجه ویژه به فرهنگ 1327است تقسیم بندی تاریخچه فرهنگ 1-اتفاقات درون فرهنگی که موثر است 2-تقسیم بندی که خارج حوزه فرهنگ در حوزه های سیاسی و اقتصادی 

تاریخچه فرهنگی در ایران از دیدگاه دکتر حسینی 1-1327تا 1340 فرهنگ جایگاه مستقلی ندارد فقط دانشگاهی مطرح شد 2-1347تا1356 جایگاه پیدا می کند و تخصیص بودجه می شود 3-1356تا 1368 انقلاب ایران نبود برنامه مدون وجود جنگ رکود از بیانات امام استفاده می کردن4-1368تا کنون سال 71 با تشکیل شورای انقلاب فرهنگی سیاست فرهنگی است .

تاریخچه سیاست فرهنگی در ایران:اولین توجه ویژه به برنامه ریزی فرهنگی  در ایران بر می گردد به سال 1327 تاریخچه تقسیم بندی برنامه ریزی فرهنگی به دو صورت انجام می پذیرد 1-درون حوزه فرهنگی این قسمت با تدوین و تصویب قوانین مربوط به حوزه فرهنگ توسط نهادها در ارتباط است 2-تحولات درخارج از حوزه فرهنگ ولی تاثیر گذار مانند تحولات و جریانهای سیاسی اقتصادی تاثیر گذار تاریخچه برنامه ریزی فرهنگی در ایران 1-1327تا 1347 در این دوره فرهنگ جایگاه مستقلی نداشته و به صورت زیر مجموعه ای به آن توجه می شد در این دوره حوزه فرهنگ هیچ بودجه 1-جداگانه و مستقل دریافت نمی کرده است 2-1347تا 1356 فرهنگ جایگاه و هویت مستقل یافت و همراه با تخصیص اعتبار و بودجه در برنامه های عمرانی کشور 3-1356 تا 1368 این دوره که با وقوع انقلاب جنگ همراه بود مابا فاقد سیاست مدون فرهنگی همراه بود و بیشتر بر اساس دیدگاه های امام و مراجع زیر ربط صورت می پذیرفت 4-1368تاکنون دراین دوره دولت نقش سازمان یافته پیداکردودرخلال چند برنامه توسعه  اهمیتی ویژه یافت.

قبل از انقلاب اسلامی شورای عالی 1347 فرهنگ و هنر اهداف گرفته شده توسط شورای عالی فرهنگی 1-فرهنگ برای همه 2-توجه به میراٍث فرهنگی 3-توجه به خلاقیتهای فرهنگی هنری 4-شناسندن فرهنگ ایران در دنیا فراهم آوری امکانات مادی معنوی

چهار اصل برنامه ریزی فرهنگی قبل از انقلاب

نقاط ضعف این دوران 1- وجود مراکز متعدد و موازی تصمیم گیرنده 2-توسعه فرهنگی غیر مشارکتی  مردم در برنامه ریزی فرهنگی دخالت نداشتن 3-تابعیت برنامه های فرهنگی از برنامه های توسعه اقتصادی و سیاسی 4-ضعف ساختار نظارتی و ارزیابی 5-تقدم نهاد سازی برنهادینه سازی

برنامه ریزی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1371 اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید که شامل الف- اهداف فرهنگی ب- اهداف سیاست فرهنگی ج-اصول سیاست فرهنگی د- اولویت سیاست های کلی نظام فرهنگی بودمثل1-اولویت به کودکان ونوجوانان درداخل کشور2-اولویت به مجامع اسلامی وایرانیان خارج ازکشور3-انضمام کشف استعداد ها و خلاقیتهای فرهنگی 4-حمایت های مادی فرهنگی از فعالیتهای هنری فرهنگی

 

 

 



:: برچسب‌ها: برنامه ریزی فرهنگی ,

نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 7:31



برنامه ریزی آموزشی استاد قاسم تبار

چهار شنبه 6 خرداد 1394

برنامه ریزی آموزشی                                                                                           

برنامه ریزی چیست؟برنامه ریزی فرایند یا فراگردی است که مداوم حساب شده و منطقی جهت دار و دورنگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیتهای جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب در برنامه ریزی( ویژگی برنامه ریزی) مفاهیمی پنهان هستند که شامل موارد زیر می باشند 1- جریان و مداومت : برنامه ریزی به وشتن برنامه ختم نمی شود بلکه فراگردی است که باید مداومت داشته باشد و با توجه به بازتاب نتایج فعالیتهای انجام شده اطلاعات و یافته های جدید تغییرات فن و تکنولوژی پیشرفت دانش و معرفت دگرگونی منابع و امکانات و تحول اؤلویتها و مقاصد دائم ارزیابی شود و تکمیل شود.

مفهوم ارشاد و هدایت :برنامه ریزی متضمن ارشاد هدایت و مداخله در فعالیت های جمعی است و بدین جهت بسته  به چگونگی و میزان اعمال نفوذش اشکال گوناگون به خود مانند برنامه ریزی متمرکز الزامی برنامه ریزی ارشادی ترقیبی برنامه ریزی حل مشکل و موردی مفهوم تفکر و عقلانیت در برنامه ریزی:برنامه ریزی فعالیتی حساب شده منطقی است یعنی باید متکی به اطلاعات دقیق و صحیح باشد نیاز ها و انتظارات را تشخیص دهد محدودیت ها تنگناها و موانع و همچنین منابع موجود و محتمل محاسبه و پیش بینی کند از مقایسه محدودیت ها و منابع حوزه امکانات را تعیین کند در محدوده حوزه امکانات راهبردها و تدابیر گوناگون را برای رسیدن به مقصد بایکدیگر بسنجد و طرح های واقع بینانه لازم را برای تحقق مقصود تنظیم و ارائه کند.

اصول مقدماتی برنامه ریزی آموزش و پرورش 1-هماهنگ توسعه کمی یا رشد و بهبود کیفی آموزش یعنی همزمان و همگام با گسترش و تأمیم آموزش و پرورش باید به اصطلاح آن اقدام گردد اگر برنامه ریزی آموزش فقط با افزایش تعداد توجه کند مثل این است که نقص های موجود آموزش و پرورش را به وسعت بیشتری آموزش دهد.

2-همبستگی سطوح مختلف و انواع آموزش و پرورش یعنی برنامه ریزی آموزش و پرورش فقط برای دوره مثلاٌ برای تعلیمات ابتدائی نباشد بلکه به تمام دوره های رسمی وغیر رسمی آموزش وپرورش ازکودکستان تا دانشگاه و تعلیمات بزرگسالان توجه کند اصل انطباق برنامه های آموزش و پرورش با نیازهای توسعه ملی یعنی برنامه ریزی آموزش و پرورش نباید به طور مجزا و منفک در برنامه ریزی عمرانی و اجتماعی انجام گردد بلکه باید با برنامه های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی هماهنگ و هم ساز باشد و در چهار چوب برنامه ریزی توسعه ملی صورت گیرد.

اصول عمومی برنامه ریزی آموزشی 1-همبستگی برنامه ریزی آموزش و پرورش با برنامه توسعه ملی برنامه ریزی آموزش و پرورش باید توجه به رشد اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و بطور کلی در چهار چوب برنامه ریزی توسعه ملی ریخته شود نیاز های

اصل جامعیت برنامه ریزی آموزش و پرورش:برنامه ریزی جامع آموزش و پرورش باید تمام دوره های آموزش رسمیاز کودکستان تا انشگاه همچنین تعلیمات بزرگسالان و انواع دیگر آموزش غیر رسمی در بر گیرد و علاوه بر مسائل آموزشی به امور مدیریت بودجه و اعتبارات ساختمان و تأسیسات تجهیزات و سایر ملازمات امر نیز توجه کند.

3-اصل مداومت :به این معنی است که برنامه ریزی باید انعطاف پذیر باشد و بطور مداوم به موازات پیشرفت دانش و تکنولوژی و تغییر تحول نیازهای اجتماعی و شرایط محیط تشدید نظر و بازنگری شود.

4-اصل توجه به مدیریت و سرویس اطلاعات آموزش و پرورش:بدون اطلاعات و آمار صحیح و کامل نمی توان برنامه ریزی درسی انجام داد ولی به فرض آنکه برنامه به بهترین وجه تهیه شد اگر نظام آموزش و پرورش مناسب نباشد و دستگاه و تشکیلات مدیریت آن علاقمند و تبهر لازم را نداشته باشد.

طبعاً به اجرای صحیح و مطلوب برنامه نمی توان امیدوار بود.

اصول متمم برنامه ریزی آموزش و پرورش اصول متمم برنامه ریزی آموزش و پرورش عبارتند

از اصل واقع بینی:برای یک برنامه واقع بینانه باشد باید به عوامل ریز توجه کرد 1-عوامل کمی عرضه و تقاضا 2-ضمینه اجتماعی 3-عوامل اجرایی 4-مسائل سیاسی 5-عوامل مالی 6-مسائل اطلاعاتی

اصل همکاری و مشارکت :مهمترین موضوعی که در برنامهریزی به همکاری و تبادل نظر موثر نیازمند است مسئله تعیین نیاز های اصلی انتظار و خواستهای عمومی الویت  ها و هدف ها و داده ها است.

اصل استمرار و ارزیابی:نوسازی و استمرار برنامه مستلزم آن است که ارزیابی و مطالعه مداوم با آن تؤام و همراه شود ارزیابی آن است از میزان اثر بخشی فعالیتها و پیشرفت کار در جهت رسیدن به هدف ها اطلاع پیدا کنیم و با مقایسه و ارزیابی از کج روی ها به خصوص اشتباه در پیشرفت های خود پی ببریم.

اصل تغییر و تحول:

اصل ضمانت اجرائی :شرایط اجرایی : شرایط اجرای برنامه به عواملی از قبیل محیط اجتماعی و سیاسی آموزش و پرورش – مدیریت آموزش و پرورش سازمان و تشکیلات و مقررات آموزش و پرورش منابع فنی و انسانی برای نوع آوری و توسعه و راه بردهای نوآوری بستگی.

تصمیم گیری در آموزش و پرورش در تصمصیم گیری برنامه ریزی های آموزش سه مفهوم پنهان وجود دارد که این سه مفهوم عبارتند از 1-مفهوم انتخاب 2-مفهوم ریسک یا خطر 3- مفهوم محدودیت منابع

1-مفهوم انتخاب: منظور از انتخاب این است که برنامه ریزی باید به نیاز ها و هدفهای متفاوتی که تقاضا می شود، ابعاد و راه های مختلفی که برای رسیدن به مقصد وجود دارد و امکانات گوناگونی که می تواند مورد استفاده قرار گیرد توجه کند و ابعاد مختلف راهبردها را کطالعه کند و در نظر گیرد.

2-مفهوم ریسک یا خطر: برنامه ریزی برای انجام یک برنامه ریزی مناسب و رسیدن به هدفهای مورد نظر تدابیر و راه های مختلفی را بررسی می کند و هر کدام از راه ها و تدابیر دارای نقاط ضعف و قوت هایی است اگر بین نقاط ضعف و قوت توازن وجود داشته باشد که برنامه ریزی نتواند بخوبی یکی از آنها را انتخاب کند در این صورت مسئله ریسک یا خطر به میان می آیدباید این نکته را در نظر داشت که برنامه ریزی ریسک بر نمی دارد ولی می کوشد ریسکی که می کند عاقلانه و حساب شده باشد.

3-مفهوم محدودیت منابع:در مقابل نا محدودیت بودن خواسته ها موجب می شود که حق تقدم یا اولویتی برای خواسته خود قائل شویم با توجه به محدودیت منابع باید به خواسته هایی توجه شود که از جنبه های مختلف دارای اولویت باشند و در دستیابی به هدف های مهم کمک کنند.

***سطوح هدفهای آموزش و پرورش :1-آرمانهای جهانی آموزش و پرورش از مرزهای سیاسی و جغرافیائی فراتر می روند همه بشریت را فارغ از نژاد دین و مذهب و مرام در بر می گیرند متضمن رسالتی هستند که آموزش و پرورش باید ر پایدار ساختن تفاهم صلح و امنیت  برابر ساختن  فرصت ها استقرار حقوق و عدالت اجتماعی و پیش برد بشریت بسوی کمالات انسانی در سراسر جهان بر عهده گیرد 2-آرمانهای ملی آموزش و پرورش:از فرهنگ ملی ریشه می گیرند هدفهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی ویژه هر کشور را دنبال می کند این آرمانها از نظر بعد زمان جزءاهداف دور دست می باشند از نظر بعد سیاست ملی هدف های  نهائی و کمال مطلوب آمال ملی را مشخص می سازند و از نظر برنامه ریزی به منزله رهنمودی برای تبعین و تعیین رسالت و مأموریت سیستم آموزش و پرورش به کار می روند 3-رسالت و مأموریت سیستم آموزش و پرورش : آرمانهای ملی آموزش و پرورش منشأ می گیرد و در حقیقت هدفهائی هستند که نهاد آموزش و پرورش بخاطر آنها آمده است و برنامه ریزی به منظور تحقق بخشیدن به آنها انجام شود.

بطور کلی سیاست و رسالت سیستم آموزش و پرورش مبین هدف های برنامه ریزی آموزش و پرورش می باشد و بر اساس آن هد فها و خط و مشئ های برنامه تعیین می گردد.هدف ها و خط و مشئ های سیستم آموزش و پرورش شامل موارد زیر می باشند الف- خط مشئ و سیسات عمومی آموزش: مشتمل بر چگونگی ساخت و نظام آموزش و پرورش مدت زمان تحصیلات همگانی مختلط بودن آموزش در دوره های مختلف برابری فرصتها و راه یافتن به مدارج مختلف آموزش و و امثال آن خط و مشئ اقتصاد آموزش و پرورش : شامل سهمیه آموزش و پرورش بودجه بندی فعالیتها و برنامه ها رایگان بودن آموزش و پرورش سرمایگذاری های آموزش ومانند آن ج- خط و مشئ توسعه آموزش و پرورش

وظایف پاراسیستم های آموزش و پرورش : وظایف پاراسیستم های آموزش و پرورش مبین هدفهایی هستند که هر یک از اعضاءیا بخشهای عمده سیستم آموزش و پرورش بر عهده دارد مانند هدفهای تعلیمات ابتدائی هدف های تعلیمات دوره راهنمائی و دوره متوسطه مانند آن این هدف ها (پاراسیستم)از نظر بعد زمان و جزء هدفهای میان مدت به شمار می روند از نظر بُعد اختیار توسط مقامات و مراجع تصمیم گیری و رهبری داخلی سیستم آموزش و پرورش مانند شوراهای عالی آموزش و برنامه ربزی تعیین می شوند و ازنظر برنامه ریزی به عنوان هدفهای مشخص برنامه تلقی می شوند و بدین جهت باید دقیق و مشخص باشند

 مقاصد اجرائی آموزش و پرورش:مقاصد اجرائی آموزش و پرورش شامل هدف هایی هستند که رسیدن به آنها برای فراهم آوردن موجبات اجرائی وظایف پاراسیستم های آموزش و پرورش لازم است مثلاً تربیت معلم تربیت مدیر تربیت راهنما و مشاور تأسیس مدارس احداث کتابخانه و مانند آن می باشد هدفها و مقاصد اجرائی آموزش و پرورش از نظر بُعد زمان معمولاً جزء هدفهای میان مدت و کوتاه مدت به شمار می روند از نظر بُعد اختبار توسط مسئولان و مدیران ارشد اجرایی و دفاتر برنامه ریزی داخلی سیستم آموزش و پرورش تعیین می شوند و از نظر برنامه ریزی به عنوان هدفهای طرح یا اجزاءبرنامه تلقی می گردند.

هدفهای درسی: شامل تغییراتی هستند که انتظار داریم فرایند آموزش و پرورش در کردار گفتار و پندار دانش آموز ایجاد کند هدفهای درسی از نظر بُعد زمان جزء هدفهای کوتاه مدت و دراز مدت بشمار می روند کوتاه مدت هستند برای اینکه همزمان با پیشرفت درس تکوین می یابند میان مدت هستند برای اینکه طول مدت درس و دوره آموزشی چند سال به دارزا می انجامند و دراز مدت هستند برای اینکه با خوی انسان می آمیزند و در طول زندگی با او همراه هستند هدفهای درس از نظر بُعد اختیار ظاهراًریزان درس تدوین می شود ولی در حقیقت همه کسانی که فرهنگ اجتماع را بوجود می آورند در تعیین هدفهای درس سهیم هستند.

 



:: برچسب‌ها: برنامه ریزی آموزشی ,

نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 7:20



نگرش سیستمی

سه شنبه 25 فروردين 1394

سازمان چیست؟ 

1- سازمان عبارت است از دسته بندی و گروه بندی افراد در قالب های نظام یافته به گونه ای که مساعی هماهنگ شده ی آن ها در یک محیط متغیر به صورت وسیله ای برای نیل به هدف های سازمانی در آید.( David.R.Hampton) 
2- سازمان یک نهاد اجتماعی است که دارای هدف بوده و سیستمی است که به سبب داشتن یک ساختار آگاهانه فعالیت های خاصی را انجام می دهد و دارای مرزهای شناخته شده ای می

اشد.(Richard.L.Daft) 
3- سازمان عبارت است از فرآیندی نظام یافته از روابط متقابل افراد برای دست یافت به هدف های معین.(Hicks & Gullet)

مدیریت چیست؟ 

عبارت است از فرآیندی برای حل مسائل مربوط به تامین هدف های سازمانی به نحو مطلوب از طریق استفاده ی موثر و کارآمد از منابع کمیاب در یک محیط در حال تغییر.(Kreintner) 

نگرش سیستمی(System Approach) 

نگرش سیستمی دیدگاهی است که به ما اجازه می دهد تا نیروها و متغیرهایی که در محیط خارج و داخل سازمان تاثیر اساسی دارند بشناسیم و به عملکرد و جایگاه آن در سازما پی ببریم. این نگرش در اداره ی سازمان ها موجب یکپارچگی در ایجاد چارچوب کلی می شودو جنبه ها ی گوناگون شناخت سازمان ها را عملی می سازد و از نظر مدیریتی نگرش سیستمی موجب می شود تا مدیران به سازمان ها به صورت یک کل و بخشی از یک محیط بزرگ تر توجه کنند.

ريشه هاي انديشه سيستمي در بلندي تاريخ بشري جاي دارد. ارسطو، افلاطون، ابن خلدون، مولانا، هگل، ازجمله دانشمنداني هستند كه به مفهوم سيستم توجه داشته اند.در اواخر قرن نوزدهم درپي تحولاتي كه در علوم فيزيك، شيمي، زيست شناسي به وجود آمد بشر توانست به كمك اين دانشها به قلمرو ناشناخته اي از اسرار جهان پاي گذارد كه كليت، نظام و پويايي در جهان مادي و پديده‌هاي آن از دستاوردهاي اين اكتشافات بود. در اين زمان به جاي تشريح يك كل براساس اجزاي تشكيل دهنده آن، نحوه قرارگرفتن اجزا در كل مطالعه مي شد. بدين ترتيب زمينه اي براي كل نگري فراهم شد. ولي اندكي پيش از آغاز جنگ جهاني دوم، علوم، حركت موضوعي خود را به سوي كليتي جديد در بستر جنبش ظهور علوم ميان رشته اي پيش گرفتند.
در قرن 19 و اوايل قرن 20 نياز بسياري به امتزاج دو يا چند شاخه از علوم بشري، براي بررسي و حل مسائل پيچيده پديد آمد كه منجر به پيدايش علوم بين رشته اي شد و از علوم مختلف در قالبهاي به اصطلاح سيستماتيك براي حل مسائل پيچيده بهره گرفته شد. نگرش سيستمي به مسائل و پديده‌ها و همين طور نظريه عمومي سيستم‌ها را مي توان به اين تحولات و گرايشهاي نسبت داد. 

تفكر سيستمي، برخلاف برخي از جنبشهاي فكري كه دريك رشته علمي و در محدوده معيني نشو و نما كرده اند، در خارج از محدوده يك علم معين متولد شد و در محيطي ميان رشته اي رشد كرد. از آنجا كه اين شيوه تفكر، به طوركلي با مجموعه‌هايي متشكل از اجزا سروكار دارد، نه با خود اجزا، ضرورتا از مرزهاي سنتي علوم خاص فراتر رفته و عموميت يافته است. البته تفكر سيستمي در تضاد با تفكر تحليلي تجزيه مدار نيست. درواقع اين دو روش مكمل يكديگرند، نه جايگزين هم. از اين رهگذر گروهي از صاحبنظران عنوان مي كنند كه پيدايش نظريه عمومي سيستم ها محصول عمر انسان متمدن است كه مراحل تكامل خود را از دورانهاي قبل از ميلاد شروع كرده است. ما در اينجا گريزي مي زنيم به اين مراحل و تكامل آنها:

الف – دوران منطق ارسطويي: منطق ارسطويي درواقع تركيب كاملي از منطق سقراط و افلاطون است كه كتاب جمهوري افلاطون و همين‌طور استدلال قياسي ارسطو، نمونه خوبي براي تفكر سيستم ارائه مي كنند.
ب – دوران منطق تجربي: اين نحله فكري با كار فرانسيس بيكن در اوايل قرن 16 و با تكيه بر روش علمي مبتني بر مشاهده، تجربه و استقرار بنا شد و با افرادي چون دكارت، هگل، كانت، كنت، ميل و اسپنسر مسير خود را ادامه داد و منجر به پيدايش تفكر سيستمي شد.

ج – دوران منطق سيستمي: جنبش واقعي مطالعات ميان رشته اي، هنگامي آغاز شد كه دانشمندان دريافتند «بيشتر پديده هاي موردنظر آنان از ويژگيهايي مشترك و نظام‌مند برخوردار است‌» و پيچيدگي روزافزون مسائل جهان و طرح مسائل جديد از يك طرف و عدم كفايت مدلهاي مكانيستي و تفرقه در پيكر معرفت ازجمله عواملي بود كه باعث به وجود آمدن سيستم‌ها شد و متفكراني چون «وايتهدر» به اين نتيجه رسانيد كه سرمايه فكري بشري كه از قرن هفدهم به بعد فراهم شده بود، روبه اتمام است و بايد منابع عقايد و افكار و بينشهاي جديدي كشف شوند.

«لودويگ فون برتالانفي» زيست‌شناس و متفكر اتريشي از بنيان‌گذاران نظريه عمومي سيستم‌ها در اوايل قرن بيستم محسوب مي شود كه براي اولين بار مفهوم تفكري را ارائه داد كه تئوري عمومي سيستم‌ها شناخته شد و در طي سالهاي 1932 – 1930 ميلادي نظريه ارگانيستي را ارائه كرد و درگسترش و بسترسازي آن در ساير عرصه ها گامهاي بلندي برداشت. به عقيده وي يك ارگانيسم صرفا مجموع عناصر جداگانه نيست، بلكه سيستمي است داراي نظام و كليت. بدين ترتيب برتا لانفي و همفكران وي ازجمله بولدينگ، راپوپورت و آكوف در طي حدود نيم قرن مكتب ارگانيستي را در زيست شناسي و علوم ديگر پايه ريزي كردند. البته شايان ذكر است خود برتالانفي ريشه‌هاي رويكرد سيستمي را در بستر تاريخي به زمان ابن خلدون و نيكولاس كوسايي و در قرون جديد به تفكرات لايب نيتز در قرن 17 نسبت مي دهد و همين‌طور نامهاي افرادي چون هگل، لوتكا و وايتهد فيلسوف انگليسي در اين ميان ديده مي شود. با نگاه به متون علمي ديده مي شود كه بعد از وايتهد و به پيروي از او، «جي فورستر» نياز به كاربرد تفكر سيستمي را در جامعه و علوم اجتماعي موردمطالعه قرار داد. وي بر اين عقيده بود كه نگرش سيستمي را مي توان مثل علوم مهندسي در علوم اجتماعي نيز بكار برد. البته عده‌اي ديگر جستجو براي يافتن سرچشمه نگرش سيستمي را به جان ديويي استاد دانشگاه كلمبيا نسبت مي دهند. اين نگرش به عالم پيدا، زيربناي جهان‌بيني سيستمي را به عنوان يك نگرش وحدت‌بخش و جامع‌نگر فراهم آورده است

نگرش سیستمی چیست؟

همانگونه كه از مطالعه متون علمي درمي يابيم نگرش سيستمي در يك شاخه خاصي از علوم ايجاد و متكامل نشده است، بلكه همه يا اكثر رشته هاي علمي تاحدودي از اين جامع‌نگري بهره برده اند براي نمونه از كمك كنندگان عمده به توسعه تئوري سيستم‌ها براي تمام علوم فون برتالانفي در سال 1951 باتوجه خاص به مديريت و بولدينگ در سال 1959 بود. افراد زياد ديگري كمكهاي مهمي به جنبه هاي مختلف تئوري سيستم كرده اند كه در مديريت قابل استفاده است. درميان آنها مي توان آثار كاتز و كان را در سيستم هاي اجتماعي، و فورستر را در سيستم هاي صنعتي و كمكهاي تحقيق در عمليات را به وسيله استافورد بير، چرچمن و همكارانش، هرتز، مك كلاسكي و مورس را ذكر كرد. همچنين هرگز نبايد تاثير نوربرت وينر را در توسعه و تاكيد بر تئوري بازخورد كه تاثير زيادي بر تئوري سيستم‌ها داشت، كم بها داد. همين طور كمكهاي جانسون وروز نزويگ كه از طريق كتاب درسي خود تئوري سيستم را با مديريت قويا مرتبط ساختند را نبايد فراموش كرد. (چمران، ص 56) 



نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 16:18



اصول و فنون مذاکره آقای مظفر آبادی

دو شنبه 17 فروردين 1394

اصول و فنون مذاکره

درتجارت نیزهمانندزندگی،آنچه راسزاوارش هستید،به دست نمی آورید،بلکه آنچه رابرسرآن مذاکره کرده اید،به دست می آورید.

سر فصل مطالب

. مذاکره چیست؟

. آمادگی هاي قبل ازمذاکره

. مهارتها،ویژگی شخصیتی ورفتاري مذاکره کننده

. روشهاي مذاکره

. اصول مذاکره علمی

مذاکره چیست؟

. به فرایندتشخیص خواسته ها، اولویت بندي آنها، بحث برروي آنها و توافق برروي

آنها می باشد . مذاکره همواره با تبادل امتیازات همراه می باشد . امتیازاتی که ممکن

است بزرگ یاکوچک مادي یا معنوي مشهود یا نا مشهود باشد .

. مذاکره تبادل ارتباط براي رسیدن به توافقی است وقتی که شما و طرف مقابل شما

داراي منافعی هستیدکه بین شمامشترك است و در همان حال منافعی دارید که با

یکدیگر در تضاد است.

Negotiation is a conflict of interests

 

آمادگی هاي قبل از مذاکره

مهارتها،ویژگی هاي شخصیتی و رفتاري مذاکره کننده

هرمذاکره کننده اي بایستی حداقل20ویژگی را در خود داشته باشد و یاسعی در

پرورش داشته باشدکه در ادامه در مورد آن توضیح می دهیم

1- صداقت و راستگویی

منظور از صداقت در مذاکره، به معنی گفتن همه چیز نیست.مثلا در مذاکره براي خرید

نام رقباي طرف مقابل و قیمت پیشنهادي رقبا

لازم نیست به هرسوالی که طرف مقابل می پرسدپاسخ داد.

2- ادب،متانت و حفظ حرمت طرف مقابل

این خود ما هستیم که رفتار طرف مقابل را نسبت به خودشکل می دهیم.

آنچه رادر رعایت ادب می توان به دست آورد دربی ادبی نمی توان به دست آورد.

مذاکره کننده شوخی نمی کند و اجازه نمی دهد با او شوخی کنند.

شوخی حرمت را از بین می برد، اما خوشرویی لازم است.

مرز بین رفیق بودن و دوست بودن را در نظر داشته باشیم.

3-روشن،صریح،قابل فهم مستمر و آرام مذاکره کنیم

جملات نا رسا ونا تمام در مذاکره به کارنبریم.

زمانی که صحبتهاي طرف مقابل را نفهیمدیم باحدس و گمان سعی در درك طرف مقابل

نداشته باشیم.

4- اعتماد به نفس

داشتن تجربه می تواند اعتماد به نفس رابالا ببرد.

اشراف کامل به موضوع مذاکره اعتماد به نفس را بالا می برد.

در مقابل طرف مقابل احساس ضعف نکنید.

5- احساس وظیفه،حفظ امانت و داشتن وجدان کاري

مذاکره کار طاقت فرسایی ست و انرژي بسیاري لازم دارد.

فوق العاده وجدان کاري لازم است.

به عنوان یک امین وامانت دارمذاکره کنید.

6-رازداري

هرگونه اطلاعات فوقالعاده سري است.

گاهی افشاي برخی اطلاعات به نظرساده روند مذاکرات را تغییر می دهد.

هرنوع اطلاعات و رقم و عدد رازحساب می شود.

7- بردباري،خویشتن داري

نقطه شروع هر مذاکره اي اختلاف نظراست و دیدگاه هاي مخالف

مذاکره کننده باصبوري پذیراي نظرات طرف مقابل باشد.

گاهی طرف مقابل موضوعات ساده و منطقی راقبول نمی کند.

صبوري در برابر رفتاربی ادبانه طرف مقابل

از عکس العمل هاي احساسی ا جتناب کنید

8- هوشیاري کامل،سرعت انتقال تفکر و اندیشه

درمذاکره حضور جسمی وذهنی فعال داشته باشید.

اگر همکار شمادر حال صحبت است صحبت هاي او را پیگیري کنید.

یادداشت کردن ما ازپیگیري مطالب اصلی باز ندارد.

در ذهن خود مطالب را به صورت سلسله مراتبی در ذهن داشته باشیم.

سریعا ازصحبت هاي طرف مقابل مقصود اصلی او را کشف کنید.

گاهی طرف مقابل با زدن حرف هایی توافقات قبلی را بر هم می زند.

9- برخورداري از منطق

منطق قانونی جهان شمول است.

حرف غیرمنطقی طرف مقابل نبایدشما را از مسیر منطقی منحرف کند.

10-رعایت انصاف و منافع مشروع طرف مقابل

منافع برحق طرف مقابل رالحاظ کنیم.

توافقی که منافع طرفین را در بر نداشته باشد آسیب پذیر است.

اگر مابه جاي طرف مقابل نشسته بودیم چگونه فکرمی کردیم.

11- آگاهی کامل به موضوع و اشراف به جوانب آن(نگرش سیستمی)

بدون مطالعه موضوعات مهم مذاکره نمی توان سر میز مذاکره نمی توان حاضرشد.

عدم آگاهی نسبت به موضوع مذاکره کننده را دچار ضعف می کند.

اگر گروه بزرگ است بایستی مدیر به تمام جوانب موضوع اشراف داشته باشد.

12- آگاهی از استانداردهاي بین المللی موضوع مذاکره

آگاهی ازاستانداردهاي وقوانین فاینانس بین المللی

آگاهی ازقوانین این کوترمز

13- تسلط به زبان خارجی

به خوبی حرف بزند.

روشن وشفاف حرف بزند.

14- احترام به تخصص و شخصیت تیم خودي

مسئول تیم مذاکره کننده با همه توانمندي ها،نمی تواند در همه زمینه ها متخصص باشد.

مسئول هیات نمی تواند در مسائل جزیی ورود کند.

از تحکم به افراد تیم خودي پرهیز کندحتی اگر از آنها ناراحت است حق انتقاد ندارد.

در جلسه به صورت رئیس ومرئوس برخورد نکند چراکه طرف مقابل تصور کند بایک تیم

حرفه اي روبروست.

15-حفظ مشارکت و مدیریت فعال براي نتیجه بخشی

به صورت علمی و زیرکانه مدیریت جلسه را در اختیار بگیرد.

افراد و طرف مقابل را وادار به فعالیت و مشارکت کند.

ازطریق پرس شو پاسخ طرف منفعل را مشارکت دهد.

به خاطر قدرت بیشتر طرف مقابل مدیریت جلسه را به طرف مقابل ندهیم.

16-مدیریت زمان

در زمان کوتاهی مذاکره را به نتیجه برسانیم.

درگیر تاکتیک وقت تلفکردن وکشاندن به لحظات آخرنشویم.

درصورت نداشتن زمان کافی توافق نکنیم.

17- جلب مشارکت اعضاي تیم خودي مذاکره

مذاکره نمایش یک نفره نیست.

از کمک فکري و انرژي افراد تیم خودي استفاده کنیم.

اگر افراد خودي رادر گیر نکنیم ممکن است به منتقدنتایج مذاکره تبدیلب شوند.

بار مسئولیت را تقسیم کنیم.

18- احترام به فرهنگ و مذهب طرف مقابل

وارد موضوعات مربوط به اعتقادات فرهنگی و مذهبی طرف مقابل نشوید.

19-آراستگی ظاهري و اهمیت دادن به آداب معاشرت

20- گوش کردن فعال به سخنان طرف مذاکره



نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 16:38



دو شنبه 10 فروردين 1394

تعریف هوش :واژه   هوش  کیفیت  پدیده ای  را بیان  می کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست. به علت  دارا بودن چنین  ویژگی تعریف آن مشکل است و ازاین روتعاریف متعددی ازآن ارائه شده است.

برخی هوش را کنش مغزی و توان روانی موجود زنده می دانند.عده ای  هوش را بیشتر درحل مسایل وامور تلقی می کنند.به نظرافرادی دیگرهوش ترکیبی ازتفکر وتخیل است.به نظر اشخاصی  دیگر هوش درک روابط علت و معلولی میان پدیده ها است.دیدگاه های  دانشمندان مشهور در باره هوش

بینه و سیمون

کار بینه بر این فرض استوار بود  که  هوش قابلیت  عمومی درک و  استدلال  است و این قابلیت می تواند به شکلهای گوناگون جلوه گر شود .

وی مدعی بود که هوش  یک  قوه ذهنی بنیادی  است  این قوه  ذهنی  همان قضاوت  است که  گاه از آن تحت عنوان عقل سلیم، عقل عملی  وتوانایی انطباق باشرایط یاد میشود

انواع هوش : هوش1-هوش دیداری (فضایی)2-هوش کلامی (زبانی )3-هوش منطقی (ریاضی)4-هوش بدنی (جنبشی)5-هوش موسیقی (ریتمیک)6-هوش طبیعت شناسی 7-هوش سازمانی 8-هوش احساسی (هیجانی)

هوش عاطفی‌( هیجانی ) چیست ؟

برای سال های متمادی تصور بر این بود که IQ ( ضریب هوشی ) نماینده میزان موفقیت افراد است. در مدارس معیار اهدای جوایز به دانش آموزان تست هوش بود و حتی بعضی از شرکت ها برای پاداش از تست هوش استفاده می‌کردند. در دهه اخیر محققان در یافتند که IQ تنها شاخص ارزیابی موفقیت یک فرد نیست. آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.

هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گولمن در سال 1995 کتاب خود را با عنوان " چرا هوش عاطفی  می تواند مهمتر از IQ باشد؟ " به چاپ رساند.

درابتدای پیدایش این سازه، روانشناسان بیشتر بر روی جنبه های شناختی همانند حافظه و حل مساله تاکید می کردند . اما خیلی زود دریافتند که جنبه های غیر شناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند. بعضی پژوهشگران بر این عقیده اند کهIQ  در خوش بینانه ترین حالت 10 الی 25 درصد از واریانس متغیر عملکرد را تبیین می کند.

 " علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن ها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید می گوید:

-هوش هیجانی(عاطفی)،توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها وانگیزه،امیدواری وخوش بینی درمواجهه باموانع درراه رسیدن به هدف است.

 -هوش هیجانی (عاطفی)، درحقیقت راهی است برای زیرک بودن.

-هوش هیجانی (عاطفی)،همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند.

 -هوش هیجانی (عاطفی)، یک نوع مهارت اجتماعی است، همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران "

هوش هیجانی (عاطفی) یا هوش اجتماعی شامل 4 مهارت است:

1-خود(Self) 2-دیگران (Others)3-آگاهی (Awareness)4-اقدام (Action)

 که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی هوش هیجانی (عاطفی) به دست می آید .

1-     خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس

2-     خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار

3-      آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، ‌آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت

4-      مهارتهای اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری،  مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی   

  خودآگاهی (Self Awareness) :                 

یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند.

خودگردانی(  Self Management) یا مدیریت عواطف( Managing Emotions ):

مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب وجامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک می‌کند.

آگاهی اجتماعی ( Social Awareness ): عبارت است ازتوانایی درک احساسات دیگران واستفاده از احساسات خود درجهت دستیابی به اهداف.

 مهارت های اجتماعی (Social Skills  ):

عبارت است از ارتباط با دیکران در موقعیت های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.

 تحقیقات نشان داده است که EQ یا هوش هیجانی عامل مهمی در ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است. اگرچه کودکان با سرشت و فطرت گوناگون به دنیا می آیند و چگونگی برخورد آن ها با مسایلی چون برخوردهای اجتماعی، اشتیاق ‌خجالت و غیره متفاوت است، اما هوش هیجانی (عاطفی) به والدین و مربیان کمک می‌کند تا بر روی قابلیت ها و یا عدم وجود آن ها کار کرده و بنابراین کودکان را برای رویارویی با جامعه بیرونی آماده کنند. برای مثال والدین  به جای جلوگیری از برخورد بچه های خجالتی با دنیای بیرون، باید آن ها را با چالش های جدیدی مثل دیدار با دوستان جدید و قرارگرفتن در فضاهای تازه روبرو نمایند. گرچه این تشویق نباید به هیچ عنوان بچه ها را دلزده یا ترسوتر نماید بلکه باید به آن ها تجربه های جدید بیاموزد.

 مثال دیگری که می توان در این مورد مطرح کرد این است که برای مثال تحقیقات نشان داده که بچه های کلاس دومی که عصبی بوده و همیشه با مشکل مواجه هستند، شش تا هشت بار بیشتر از بچه های دیگر در معرض ابتلا به خشونت در نوجوانی و ارتکاب جنایت می‌باشند.

دخترانی که در سنین راهنمایی از احساسات سردرگم، خستگی و عصبانیت توام با گرسنگی رنج می‌برند، احتمال می‌رود که در سنین نوجوانی دچار اختلالات گوارشی شوند. این بچه ها از احساسات خود و این که اصولا  این احساسات چه هستند، بی خبرند. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از هوش عاطفی یا هیجانی خود بهره مند شوند، مسلما به هیچ یک از این موارد دچار نخواهند شد.

 

 نمونه های وجود دارد که باعث عدم استفاده از هوش هیجانی (عاطفی) خواهد شد :

ترس و نگرانی، تصویر منفی از خود، توقعات غیر واقعی از زندگی و سرزنش دیگران.  بنابراین زمانی که این موانع به وجود می آید و هوش هیجانی (عاطفی) مورد استفاده قرار نمی گیرد، حرکات افراد به سمت موفقیت متوقف می شود.

 پس نتیجه می گیریم که هدف از تقویت هوش هیجانی (عاطفی)، آگاهی از احساسات و تربیت آن ها برای غلبه بر موانع زندگی است.

اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی (عاطفی)، خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی شما چه احساسی دارید و چرا دچار آن احساس شده اید. اگرچه ممکن است این کار در بدو امر برای بعضی از افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک خود می کند، می تواند دیگر مهارت های احساسی اش را نیز توسعه دهد و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.

هوش هیجانی به دلیل کاربردهایی که دارد، جایگاهی ویژه برخوردار است. بخصوص در مورد کودکان، بسیار مفید می باشد. هوش هیجانی به کودکان کمک می‌کند تا در موقعیت‌های تهدید کننده و خطرناک، واکنش مناسب تری برای نجات خود انجام دهند. همچنین با کمک هوش هیجانی می توانند به ریشه‌های غم و شادی در خود پی ببرند و آن را مدیریت کنند. حساسیت و هوش هیجانی بالاتر به کودکان کمک می‌کند تا نیازهای دیگران را درک کنند و حداقل با همدلی به آنها کمک کنند و با کنترل بر احساسات خود، حس مسئولیت پذیری را در خود تقویت کنند. در مجموع هوش هیجانی به خصوص به کودکان ما کمک می‌کند تا یادگیری بهتری داشته باشند و خوشحال تر و سالم تر و موفق تر از دیگران باشند.

همچنین متون علم مدیریت بر این باور هستند که رهبران و مدیران با هوشهای هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترل شان دارند. یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند

 



نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 12:30



هوش هیجانی

دو شنبه 10 فروردين 1394



نوشته شده توسط محمود سهرابی در ساعت 11:52



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره



به وبلاگ من خوش آمدید
MASF1350@gmail.com


مطالب پیشین

قمه زنی سنت یا بدعت
جامعه پذیری
آشنایی با ساختارهای فرهنکی
سواد هنری
رفتار شناسی فرهنگی
اقدام پژوهی
جامعه شناسی هنر
نظریه های فرهنگی
اخلاق (کاردانی)
اطلاع رسانی (کاردانی)
حقوق ادبی (کاردانی)
enghlab
جزوه انقلاب اسلامی
بیست سوال درس تاریخ تحلیل صدر اسلام
سوالات تستی درس انقلاب اسلامی
اخلاق (کاردانی)
اطلاع رسانی (کاردانی)
حقوق ادبی (کاردانی)
کارآفرینی (کاردانی)
مدیریت مراسم و تشریفات(کاردانی)




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by hamkelasi8992